پرومته، مظهر آگاهي و اميد
پرومته يكي از خدايان اسطورهاي يونان باستان است كه تحمل رنج و سختي انسان را نداشت و براي رهاندن انسان از سختيها، آتش را از آسمان ربود و به آدميان هديه داد. زئوس از اين كار او به خشم آمد. وي را به بند كشيد و در قلعهاي در كوه قفقاز زنداني كرد. اما او از كاري كه كرده بود پشيمان نگشت و عذر به درگاه قادر مطلق نبرد و رنج و عذاب لاشخوري را كه هر روز جگر وي را به منقار بزرگ چوبينش ميكشيد تحمل كرد و اميدش را از دست نداد تا روزي هركول از آن وادي ميگذشت و كمر به نجات او بست
پرومته در زنجير يك تئاتر ديدني است؛ آن هم در اين برههي زماني. براي اولين بار سالهاي 61 يا 62 بود كه با پرومته در آثار شريعتي آشنا شدم و از همان زمان به بعد برايم موجودي مقدس شد كه سزاوار تقديس است. همين نيز موجب شد كه با اينكه سالهاست نتوانستهام تئاتري ببينم، اما در اين مورد فرصت را از دست ندادم و به همراه دوستي نازنين به تماشايش شتافتم
پرومته آتش را به زمين ميآورد و به انسان ارزاني ميدارد. آتش، تقريبا در تمام اسطورههاي دنيا نماد آگاهي است. هم در اسطورههاي آمريكايي(سرخپوستي و لاتين)، هم يوناني، هم ايراني و هم هندي. آتش، تاريكي را ميزدايد و ريشهي ظلمت (جهل) را ميسوزاند. خدايان يونان كه خداييشان را مديون جهل آدمي بودند از كردهي پرومته به خشم آمدند و زئوس خداي خدايان دستور داد، دستها و پاهايش زنجير كنند. اما پرومته در تمام دوران اسارتش لحظهاي نااميد نگشت و در برابر قادر مطلق تسليم نشد. ميگفت: اميد به آينده را افشاندم و آتش را گسترانيدم. همين تئاتر با صحنهي بسيار جالبي به پايان ميرسد. نيروهاي زئوس، پرومته را حلقه كردهاند و به رويش هجوم ميبرند. ديگر پرومته را نميبيني. تنها دست وي از ميان هجومبرندگان بيرون به سمت بالا بيرون ميآيد و صدايش را ميشنويد كه ميگويد: انديشه، سرچشمهي بهروزي و توانايي است
اكنون، بار ديگر دوران اسارتي سخت آغاز شده است. اما در اين دوران ما نيز در هجوم نامحرمان تنها بايد فرياد زنيم: بهروزي سرنوشت زورمندان نيست و انديشه سرمايهي توانايي است
پرومته در زنجير يك تئاتر ديدني است؛ آن هم در اين برههي زماني. براي اولين بار سالهاي 61 يا 62 بود كه با پرومته در آثار شريعتي آشنا شدم و از همان زمان به بعد برايم موجودي مقدس شد كه سزاوار تقديس است. همين نيز موجب شد كه با اينكه سالهاست نتوانستهام تئاتري ببينم، اما در اين مورد فرصت را از دست ندادم و به همراه دوستي نازنين به تماشايش شتافتم
پرومته آتش را به زمين ميآورد و به انسان ارزاني ميدارد. آتش، تقريبا در تمام اسطورههاي دنيا نماد آگاهي است. هم در اسطورههاي آمريكايي(سرخپوستي و لاتين)، هم يوناني، هم ايراني و هم هندي. آتش، تاريكي را ميزدايد و ريشهي ظلمت (جهل) را ميسوزاند. خدايان يونان كه خداييشان را مديون جهل آدمي بودند از كردهي پرومته به خشم آمدند و زئوس خداي خدايان دستور داد، دستها و پاهايش زنجير كنند. اما پرومته در تمام دوران اسارتش لحظهاي نااميد نگشت و در برابر قادر مطلق تسليم نشد. ميگفت: اميد به آينده را افشاندم و آتش را گسترانيدم. همين تئاتر با صحنهي بسيار جالبي به پايان ميرسد. نيروهاي زئوس، پرومته را حلقه كردهاند و به رويش هجوم ميبرند. ديگر پرومته را نميبيني. تنها دست وي از ميان هجومبرندگان بيرون به سمت بالا بيرون ميآيد و صدايش را ميشنويد كه ميگويد: انديشه، سرچشمهي بهروزي و توانايي است
اكنون، بار ديگر دوران اسارتي سخت آغاز شده است. اما در اين دوران ما نيز در هجوم نامحرمان تنها بايد فرياد زنيم: بهروزي سرنوشت زورمندان نيست و انديشه سرمايهي توانايي است
1 Comments:
قادر مطلق خواندن زئوس بايد شك كني.خدايان پگاني اصلا مشخصه ي اصليشون همين مطلق نبودنشونه
گالم
Post a Comment
<< Home