آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Tuesday, June 08, 2004

بهار آمدني است

امروز قرار گذاشته بوديم ساعت 6 بعد از ظهر به خانه‌ي دكتر آقاجري برويم. گرچه كار در روزنامه كمي طول كشيد، اما راه افتادم و در ترافيك سنگين خيابان ولي‌عصر قبل و بعد از فرشته ماندم. ساعت 6 گذشته بود. معلوم بود تا تجريش و پس از آن تا نياوران با همين ترافيك مواجه خواهم بود و قطعا موقعي مي‌رسيدم كه بچه‌ها رفته بودند و يا در حال خداحافظي مي‌ديدمشان. در اين صورت چيزي كه برايم مي‌ماند خستگي ناشي از ترافيك سنگين تهران است كه هر روز بر جسم و ذهن ما سنگيني خود را تحميل مي‌كند. با تأسف برگشتم به روزنامه تا حداقل كاري انجام شود
آخرين بار به مناسبت نوروز امسال به خانه‌ي دكتر آقاجري رفتيم. مشتي از دانشجويانش هر از گاهي به ديدار خانواده‌اش مي‌روند كه مرا نيز باخبر مي‌كنند و تلاش هم مي‌كنم همراهشان باشم. در آخرين بار قرار گذاشتيم همچون سال گذشته براي دكتر كارت تبريك عيد تهيه كنيم و توسط همسرش برايش بفرستيم. هر كسي پشت كارت قطعه‌ي شعري و يا تبريكي نوشت و من با بهره‌گيري از بيت شعري از شاعري غير ايراني، به اين مضمون نوشتم: حتي اگر تمام گل‌ها را بخشكانند و يا گل‌ها را به حصار كشند،‌ جلوي آمدن بهار را نمي‌توانند بگيرند و بهار فصل رويش گل‌هاست. سرماي زمستان هرقدر هم سهمگين باشد، بهار مي‌آيد و گل‌ها مي‌رويند. آيا شما غير از اين مي‌انديشيد؟

1 Comments:

Blogger Esmaeil Khalili said...

سلام
نه! ما هم اينچنين مي انديشيم.
آري!بهار آمدني است. اما، نخست آنكه فرق است بين بهار طبيعت و
بهار زندگي اجتماعي: بهار طبيعت تا هنگامي كه كره زمين در
همين شرايط آب و هوايي است و لذا داراي چهار فصل، هماره در
هر گردش زمين به دور خورشيد، يكبار تكرار مي شود. تا آنجاكه
قرنها قبل از مكانيك نيوتني هم، نياكان ما آن را به طور
دقيق تقويم مي كردند. اما تا كنون، حتي يكبار هم نشده كه
نوزايي اجتماعي قابل پيشبيني بوده باشد. زيرا از آن وضعيت
جبرگونه حركت در طبيعت ، طبعيت نمي كند. دوم آنكه بهار طبيعت
آفريده شده است، اما بهار زندگي اجتماعي را بايد خود
آدميان بيافرينند!و در اين آفرينش "نگذاشتند و نمي گذارند"
معنايي ندارد. آنچه براي رسيدن اين بهار لازم است، توانايي
است، يا مي توانند(نيم) يا نمي توانند(نيم).و "توانايي"،
خود، زاييده ي انبوهي از چگالي تاريخي و اراده هاست، كه
شايد ما نداشته باشيم. اگر داشتيم تا كنون قدري هم كه شده
فاصله ي آرزوها و شرايط زيستمان را كوتاه كرده بوديم
(پيموده بوديم). بهار زندگي اجتماعي، الا و لابد فرا نمي رسد.
"انسانها زندگي و تاريخ خود را مي سازند، اما دوست عزيز،
نه بدانگونه كه خود مي خواهند.

1:10 AM  

Post a Comment

<< Home