آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Thursday, June 10, 2004

كار ژورناليستي يا پژوهشگري

ديشب در راه خانه گفت و گويي كه قبل از آن با دوستم داشتم، ذهنم را بسيار به خود مشغول داشت. او نه فقط از روي دلسوزي كه با اعتقاد مي‌گفت كه تو خود را داري هرز مي‌دهي و مي‌تواني بهتر و بيش از اين مؤثر باشي. اما كار ژورناليستي تو رااز اهداف علمي‌ات دور مي‌كند و در نهايت دايره و توان اثربخشي تو را كاهش مي‌دهد
حرف‌هايش نهيبي بود كه هنوز رهايم نكرده است. راستش را بخواهيد، كار در روزنامه‌ي جمهوريت را به راحتي نپذيرفتم. قبل از آن درباره‌ي آن و لزوم حضور در روزنامه با توجه به موقعيت كنوني كشورمان و وضعيت خودم با برخي دوستانم ساعت‌ها گفت و گو كردم. در نهايت ابتدا نيز نپذيرفتم. اما موقعيتي كه روزنامه در آن قرار داشت و مشكل حاد سرويس اجتماعي، مرا مجبور كرد به خاطر اهداف حداقلي‌ام در كار ژورناليستي آن را بپذيرم. آن هم با اين قصد كه پس از روي غلطك افتادن امور، خود را كنار بكشم و به كارهاي اصلي‌ام بپردازم. سرويس اجتماعي كمي سامان گرفت كه فردي ديگر به جمع‌مان پيوست و طي گفت و گويي در سردبيري من پذيرفتم كار به وي محول شود. اما آقاي باقي درخواست كرد به جهت بدقولي‌هاي مسؤولان چند صفحه، مسؤوليت‌هاي آن‌ها را بپذيرم. وقتي نام صفحه‌ها را گفت كمي شل شدم و ماندم. صفحه‌ي نهادهاي ديني، محيط زيست و رسانه. و البته چند روز بعد هم صفحه‌ي علم و اينترنت را نيز به آن افزود. اما خودم از قبل صفحه‌ي ميراث فرهنگي و گردشگري را نيز پيشنهاد داده بودم
ميراث فرهنگي، محيط زيست و نهادهاي ديني جزو دغدغه‌هايم نيز هست. از اين رو، با توجه به خالي بودن جاي چنين صفحه‌هايي در روزنامه‌هاي ما، با خود گفتم مي‌توان در اين صفحه‌ها به خوبي كار كرد و به بخشي از دغدغه‌ها پاسخ گفت. محيط زيست و ميراث كه از يك سو كمتر در آگاهي‌ جمعي‌مان جاي‌گير شده است و از سوي ديگر از سوي صاحبان زر و زور به شدت در حال تخريب است. حال اگر مسائل اين دو حوزه به افكار عمومي كشيده شود، ديگر به راحتي نمي‌توان از كنارش گذشت و لقمه‌ي راحت الحلقومي نخواهد بود. همچنين، هم ميراث و محيط زيست، به صورت بالقوه اين توان را دارند كه به عنوان عواملي براي افزايش انسجام ملي مطرح شوند. علاوه بر اينكه اگر درست مورد استفاده قرار گيرند،‌ امكان در‌آمد‌زايي بسيار بالايي نيز دارند و مي‌توانند بر اشتغال و افزايش درآمد سرانه تأثيري بسيار بگذارند. البته مي‌دانم اين دو حوزه، حوزه‌هاي بسيار خطرناكي هم هست. براي نهادهاي ديني نيز تقريبا چنين توجيهي دارم كه اگر بخواهم به آن بپردازم اين نوشته از حوصله خارج مي‌شود. اما در هر سه زمينه هدفم روشنگري و دادن اطلاعات درست و تحليل نسبتا دقيق از اين امور براي مردم و حساس كردن افكار عمومي و وجدان جمعي در اين باره است تا از زواياي ديگر نيز موضوع را ببينند و به آن بيانديشند
حال، سخن اين است،‌ آيا در شرايط فعلي و با تمام محدوديت‌هايي كه عنصر سياست بر زندگي ما و قلم ما ايجاد كرده است، پرداختن به كار روزنامه‌نگاري اثربخش است؟ اين موضوع در مورد من مقداري متفاوت دارد؛ چرا كه من ابتدا يك پژوهشگر اجتماعي هستم و تلاش كرده‌ام در اين زمينه متفاوت از ديگران باشم و با دقت نستبا بالايي كارهايم را انجام دهم. فعلا تعريف از خود بماند! نكته‌اي كه دوستم طرح كرد و اكنون ذهنم را فرا گرفته اين است كه با رفتن به سوي كار روزنامه‌نگاري از كار اصلي بازمي‌مانم و دايره‌ي اثربخشي‌ام كاهش مي‌يابد. او معتقد است با تمركز روي فعاليت پژوهشي و توان‌مند كردن و متمركز شده به روي موضوع‌هاي مورد علاقه و افزايش موقعيت اجتماعي خود در اين حوزه،‌ بيشتر از يك روزنامه‌نگار مي‌توان مؤثر بود و الان با پذيرفتن كار جديد خود را هرز مي‌دهم. بالاخره كساني ديگر مي‌توانند در روزنامه آن موقعيت را پر كنند. پس بايد جاي را به آنان سپرد و توان ذهني و جسمي را به آن جايي برد كه از ديگران كار كمتري برمي‌آيد. هنوز به پاسخ نرسيده‌ام، چون استدلال‌هايم براي كار روزنامه‌نگاري نيز به چالش كشيده شده است

0 Comments:

Post a Comment

<< Home