اصل موضوع گم شده است
شنبه 12 آذر 1384
در روز جهاني نفي خشونت عليه زنان در موسسهي تحقيقات، بازتواني و بهبود زندگي زنان بودم. در آن جا سخنرانان به مصاديق خشونت عليه زنان در ميان آدميان و حقوق و روابط اجتماعي اشاره داشتند و هر يك راه گريزي از اين وضعيت ميدادند. در همان جا به فكرم خطور كرد چه بيهوده است به اين نزاع ميان زنان و مردان دامن زدن. چه اين كه به قول دوستم خليلي، رفتار مردان در اين حوزه از ديدگاه جامعه شناسي نظم گرا اصلا آسيبشناختي نيست. بلكه بسيار هم بههنجار و طبق قاعدهي اجتماع و برآمده از سنت است، اما عكس آن صادق است و رفتار خشن زنان در قبال مردان كه روز به روز بر دامن آن افزوده ميشود، آسيبشناختي است و خارج از قواعد عمومي پذيرفته شدهي رفتار قرار دارد. ميپذيرم كه اين نگاه تاحدودي محافظهكارانه است ولي جامعهشناسان نظمگرا كم و بيش چنين ايدهاي دارند. فارغ از اين بحثها، بر آن هستم كه مسألهي اصلي، شكاف اجتماعي زن و مرد نيست و دامن زدن به آن در اين ميان هيچ راهي را پيش پاي ما نميگذارد. علاوه بر اين كه چنين موضوعي مدرن است و كمتر مي توان در درون سنت آن را جست. بلكه مسألهي اصلي كه پيش از آن بايد به طرح آن پرداخت و در جهت اصلاح آن گام برداشت، نوع روابط اجتماعي است كه در جامعه جاري و ساري است و هنجارها و ارزشهايي كه بر اين روابط حاكم است و به آن معنا ميدهد. نه فقط در جامعهي ما كه در تمام جوامع نيز چنين است. نكتهي مهم اين است كه آن چه به روابط فعلي ما حتي روابط بين فردي ما معنا ميدهد، پذيرش سلطه و اعمال آن است، حالا فرقي نميكند كه طرف آن مرد باشد يا زن و يا فرزند، دولت باشد يا ملت، اقوام و گروهها باشند يا گروههاي سياسي. مهم اين است كه ما همچنان در چارچوب روابط سلطه و پذيرش آن سخن ميگوييم و هنوز نتوانستهايم از آن فاصله بگيريم. به عبارتي ديگر نگاه بشر همچنان نگاه سلطهگرايانه است و اين سلطهگرايي خود را در خشونت عليه زنان يا مردان نيز به نمايش ميگذارد. از سوي ديگر عمده كردن موضوعي كه به نظرم شكاف اجتماعي نيست خود مي تواند موضوعات اصلي و شكاف هاي اجتماعي اصلي را تحت تأثير قرار دهد و در اين صورت به قول دكتر شريعتي چه به نماز ايستاده باشي و چه بر سفره شراب نشسته باشي تفاوتي نمي كند
0 Comments:
Post a Comment
<< Home