آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Saturday, October 22, 2005

آب در هاون كوفتن مداوم

شنبه 30 مهر 1384
امروز خواندم كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان عالي ترين نهاد سياستگزاري فرهنگي كشور قانوني تصويب كرده است كه به موجب آن تبليغ، عرضه و نمايش فيلم‌هايي با مضاميني چون سكولاريسم، ليبراليسم، نهيليسم يا فمينيسم ممنوع است. به نظر مي‌آيد بزرگواران اين شورا در آسمان و در پس هفت پرده نشسته‌اند و از سازو كارهاي حركت جامعه و توان و پويش آن بي اطلاع هستند و جامعه را همچون اجتماعي مي‌بينند كه رييس عشيره مي‌تواند برايش تعيين تكليف كند. نمي‌خواهم فعلا درباره‌ي اين ايسم‌ها ارزشگذاري كنم و از خوب و بدشان مي‌گذرم. اما در اين بحث دو نكته نهفته است: اول اين كه جامعه موجود زنده‌اي است كه داراي سير حركتي تاريخي است و نمي‌توان با قانون و بخشنامه مسير اين سير و حركت تاريخي را گرفت. به نظر مي‌رسد پس از انتخابات رياست جمهوري، امر بر آقايان مشتبه شده است كه جامعه تشنه‌ي آرا و عقايد آنان است. در صورتي كه حركت تاريخي جامعه‌ي ايران سمت و سويش به سوي سكولاريسم بوده است. غافل از اين كه در لايه‌هاي زيرين جامعه تغييرات چنان عميق است كه اين گونه مصوبات راه به جايي نمي‌برد و زحمت مردم مي‌دارد و عرض آقايان مي‌برد. فقط به تيپ و ظاهر جوانان بنگريد كه در اين بيست و پنج سال پهلو به پهلوي سكولاريسم رشد كرده است و نمادي از آن شده است. حاكمان ما چقدر تلاش كرده‌اند تا همين ظاهر را به قول خودشان اسلامي كنند و نتوانستند. به قول ظريفي مشكلشان اين بود كه به ظاهر چسبيدند و از باطن سراغ نگرفتند. هر چند اين انديشه در ظاهر توقف كرده است و قرن‌هاست كه به باطن نرسيده است
دوم، دوستي نكته سنج مي‌گفت اين قانون خود قانوني سكولار است. چرا كه تلاشش را بر اين دنيا مصروف داشته است. او بر آن بود كه اصلا حكومت ديني مخصوصا حكومت شيعي آن هم با ماجراي احكام اوليه‌اش حكومتي سكولار است؛ هر چند با تمسك به دين و ارزش‌هاي ديني در صدد مشروعيت بخشيدن به خود و قوانينش باشد
به هر حال اين قانون چه ناقض خود باشد و چه نباشد و چه انگشت تهديد به جامعه نشان دهد، جامعه راه خود را خواهد رفت. مگر جمهوري اسلامي زنان را تشويق كرده است كه ظاهر خود را به اختيار خود برگزينند؟ خير!‌ بلكه آنان گام به گام هنجارهاي خود را بر هنجارهاي رسمي برتري بخشيدند. بقيه‌ي رفتار جامعه نيز چنين خواهد بود. براي مقابله با اين ايسم‌ها - اگر نيازي به مقابله باشد - نيازمند آزادي انديشه و فكر و دموكراسي و عدالت و انسانيت و احترام به زندگي هستيم، نه قانون و بخشنامه

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

همان طور كه نوشته اي اين قانونگذاريها نشانه ضعف دولت در برابر تحول اجتماعي و بويژه فرآيند ليبراليزه شدن است. اما اينكه در ميان مؤلفين (و نه مخاطبين) هم اين اقدامات بي تأثير باشد، شك دارم.

3:44 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام دوست عزیز . فعلا که دور دور اینهاست . امید می رود بقایای ویرانی های عظیم سال های 60 و رویش های این چند ساله در این سیاه چاله عظیمی که در آن فرو می رویم ، به طور کامل نابود شود و انچنان که چنگیز که پشت سر را نگاه می کرد و چیزی جز تلی از ویرانی نمی دید مافیای حاکم نیز در این چند سال اینده چیزی جز نابودی کامل فرهنگ و هستی کشور را میرث نخواهد گذاشت / خرس مهربان

12:00 AM  

Post a Comment

<< Home