احمدينژاد و ايدئولوژي روستايي
يكشنبه 22 مرداد ماه 1385
احمدينژاد هم وبلاگ نويس شد. او در اولين نوشتهاش به نكاتي اشاره كرده است كه براي من جالب است. هميشه در بين دوستان گفتهام كه انقلاب اسلامي هر چند انقلابي شهري بود، ولي به كام روستاييان شد. به عبارتي ديگر در انقلاب اسلامي در نهايت ايدئولوژي زندگي روستايي حاكميت را به دست گرفت. روستاييان براي اولين بار توانسته بودند بر شهر مسلط شوند و اين بزرگترين فرصتي بود تا بتوانند با تمام مظاهر شهرنشيني در افتند و تا آن جا كه در توان دارند به تخريب آن مشغول شوند. هر چند اين تخريب به قول دكتر شيخاوندي با مهاجرت روستاييان به شهر در دورهي جديد شكل گرفته است ولي معتقدم بعد از انقلاب با سلطهي ايدئولوژي زندگي روستايي بر شهر بيش از پيش شده است. نزاعي كه در طول دههي شصت و در دولت احمدينژاد با مظاهر زندگي شهري ميشود ناشي از توفق اين ايدئولوژي است. ريشهي آن نيز تاحدود بسياري مشخص است. بعد از انقلاب روحانيون مصادر امور را به عهده گرفتند كه اكثريت آنان زادهي روستا هستند و جهانبينيشان نيز روستايي است. جهانبيني روستايي، ايدئولوژي روستايي توليد ميكند. اين كه آنان از تمام مظاهر زندگي شهري بر ظاهر زندگي و آمد و شد مردم در كوچه و خيابان دست گذاشتند، و بيش از باطن اسلامي به ظاهر اسلامي تأكيد كردند و اين كه در آن دهه روستاها بيش از شهرها طعم توسعه را چشيدند، نشاني از حساسيت روستايي آنان داشته است(البته نتايج اين اقدامات بماند)
اكنون كه احمدينژاد در وبلاگش نوشته است در خانوادهاي تهديست از روستايي دورافتاده از توابع گرمسار متولد شده است، و كمال شهرنشيني را به سخره گرفته است، تقابلهاي او با زندگي و مظاهر شهري قابل لمس شده است. اين كه او تمام تحولات دانشگاه پيش از انقلاب را در اين ميبيند كه شاه ميخواست با تزريق بيبند و باري و ترويج فساد و فحشا در دانشگاهها انگيزههاي اسلامي و انقلابي را در دانشجويان بخشكاند، ريشه در همين تقابل شهر و روستا دارد. احمدينژاد يك روستايي تمام عيار است و احتمالا بر آن نيز فخر ميفروشد. اما ايدئولوژي روستايي در نهايت سازنده نيست
اكنون كه احمدينژاد در وبلاگش نوشته است در خانوادهاي تهديست از روستايي دورافتاده از توابع گرمسار متولد شده است، و كمال شهرنشيني را به سخره گرفته است، تقابلهاي او با زندگي و مظاهر شهري قابل لمس شده است. اين كه او تمام تحولات دانشگاه پيش از انقلاب را در اين ميبيند كه شاه ميخواست با تزريق بيبند و باري و ترويج فساد و فحشا در دانشگاهها انگيزههاي اسلامي و انقلابي را در دانشجويان بخشكاند، ريشه در همين تقابل شهر و روستا دارد. احمدينژاد يك روستايي تمام عيار است و احتمالا بر آن نيز فخر ميفروشد. اما ايدئولوژي روستايي در نهايت سازنده نيست
3 Comments:
انقلاب اسلامی اولین تجربه تاریخی تسلط فرهنگ روستا بر شهر نیست. ایران همیشه تاریخ در معرض هجوم و اشغال اقوام وحشی و مهاجم بوده و همواره اون انرژی رو که باید صرف پیشرفت و توسعه میکرده برای استحاله فرهنگ مهاجم و بقا به کار برده
این برادر خود شیفته ما همچین نوشته :«در ايامي كه اشرافيت شرافت بود وشهرنشيني كمال، در خانواده اي تهيدست در روستايي دورافتاده از توابع گرمسار متولد شدم» که آدم فکر میکنه در روز الست با مشاهده این نارسایی فرهنگی ( تحقیر روستا و روستایی) شخصا به خدا اعلام کرده که من رو در روستای ارادان به اهل زمین تقدیم کن!کاش یک توضیحی هم می دادند که ایشون که انقدر علاقمند به این موضوع هستند چرا پس از کسب درجه استادی دانشگاه به آغوش روستا برنگشتند تا خیر و برکت وجودشون رو نثار همونجا بکنند و پروژه استراتژیک تولدشون در روستا رو ناتمام رها نکنند؟
ضمنا! کدوم آینده آبی!؟
Post a Comment
<< Home