آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Sunday, April 08, 2007

اولين اولتيماتوم پس از انقلاب به بار نشست

شنبه 19 فروردين 1386
ماجراي 15 ملوان انگليسي در چنان حجم وسيعي از تبليغات رسانه‌اي تلويزيون(پروپاگاندا به معناي دقيق كلمه) پيش رفت تا همه باور كنند نتيجه‌اي جز اقتدار جمهوري اسلامي در پي نداشت و بارها يك جمله از مقاله‌ي يك نويسنده در ميان هزاران مقاله‌اي در يك روز در روزنامه‌هاي اروپايي و امريكايي منتشر مي‌شود خوانده شد كه امريكا و انگليس در اين ماجرا تحقير شدند.اما واقعيت ماجرا چه بود؟ هر چند در آن روزها به اطلاعات ديگري دسترسي نداشتم اما وقتي با بزرگنمايي‌هاي تلويزيون مواجه شدم از همان ابتدا متوجه بودم كه ماجرا دقيقا آن چيزي نيست كه گفته مي‌شود. به دوستان پيشنهاد مي‌كنم كتاب قدرت تلويزيون اثر ژان كازنو ترجمه مرحوم اسدي را بخوانند. اين كتاب مي‌آموزد كه تبليغات و گزارش‌هاي تلويزيون را اصلا نبايد جدي گرفت
به هر صورت ما 15 متجاوز را گرفتيم كه گفته مي‌شد براي جاسوسي آمده بودند. البته حدود 300 متر وارد آب‌هاي ايران شده بودند. بعد شروع به تبليغات كرديم كه آن‌ها متجاوز بودند و بايد محاكمه شوند. اما پس از اولتيماتوم بلر كه گفته بود اگر ايران ظرف 48 ساعت ملوانان را آزاد نكند به شيوه‌ي ديگري برخورد خواهد كرد، زمان به نصف نرسيده بود كه رأفت اسلامي‌اي كه شب عيد دامن معلمان را نگرفت، دست كارگران را نفشرد، زنان معترض را كوفت، بر متجاوزان از بيت‌المال كشور كت و شلوار شيك پوشاند و با كلي هديه و سوغات و شادي و هلهله و مشايعت رسمي و گپ دوستانه‌ي احمدي‌نژاد و عكس يادگاري و هزار كوفت و زهرماري به كشورشان گسيل داشت. هيچ كس هم در نهايت به درستي نفهيد براي چه اين افراد دستگير شده‌اند و براي چه آن جنجال به راه افتاد و براي چه آزاد شدند و چه نتيجه‌اي براي آقايان داشت؟ البته گفته شد كه انگليسي‌ها طي نامه‌اي قول داده‌اند چنين اعمالي را تكرار نكنند ولي اين نامه هيچگاه خوانده نشد و يا بخش‌هايي از آن در اختيار رسانه‌ها قرار نگرفت
عقل سليم درمي‌ماند چرا در چنين موقعيتي كه به لحاظ سياسي و روابط بين‌الملل در ضعيف‌ترين موضع خود پس از انقلاب قرار داريم، بايد چنين ماجراجويانه براي خود و كشور مسأله درست كنيم كه هيچ سودي را عايد كشور نكند. كدام اقتداري در پس اين اقدام نهفته است كه با يك تشر بلر و با آن سلام و صلوات پر سر و صدا به پايان برسد. چرا بايد كار را به جايي رساند كه با اولتيماتوم آنان مواجه شويم و چرا در مقابل اين اولتيماتوم مقاومت نشد. ما پس از انقلاب اسلامي اين يكي را نداشتيم كه در دولت احمدي‌نژاد تجربه كرديم و جالب آن كه آن را نشانه‌ي اقتدار خود مي‌ناميم. اما يك چيز مي‌ماند بالاخره اين انگليس است كه مي‌تواند چنين كند؛ مگر در ايران داراي پايگاه سنتي نيست؟!ا

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

the story is seen differently here in the West...It is not the Iranian TV propaganda but the real fact that they were spying on our water, and that they broke down soon and apologized that has given a very negative image of UK...I guess for the first time the IR played its cards very well...
check this out as well:
http://observer.guardian.co.uk/world/story/0,,2052588,00.html
regards,

10:26 PM  

Post a Comment

<< Home