مصادرهي جنبش ملي شدن نفت
پنجشنبه 2 فروردين 1386
بيست و نه اسفند سالروز ملي شدن صنعت نفت بود؛ نفت مليشدهاي كه از همان ابتدا دولتي شد و براي افزايش قدرت دولت و سركوب انديشههاي ملي به كار رفت. در شب منتهي به سال نو، تلويزيون به صورت جسته گريخته به اين روز پرداخت ولي با تحريف بزرگ و پررنگ كردن نقش كاشاني و درجه دوم بودن نقش دكتر مصدق. نه دقيقا، ولي كم و بيش ايدهي طرفداران بقايي در اين بارهي بازتوليد ميشد.البته، كاشاني به جا و به سهم خود نقش مهمي در جنبش ملي شدن نفت داشت ولي نميتوان چشم بر اشتباهها و تلاشش براي سقوط دولت مصدق بست. همان طور كه نبايد چشم به اشتباههاي مصدق بست. انحلال مجلس خطايي بود كه در همان موقع نيز بسياري از دلسوزان و روشنفكران به مصدق گوشزد كردند و وي نپذيرفت؛ هر چند همان دلسوزان همچون خليل ملكي تا انتها ماند. ولي كاشاني كنار كشيد. نه فقط كنار كشيد در مقابل مصدق ايستاد و با اين كه حكم تحريم انتخابات داد، ولي حضور مردم موجب دلسردي و رنجش خاطر و شايد بغض وي نيز شد؛ به طوري كه بعدها براي جبران رواني اين شكست مدعي شد تودهايها ده تا ده تا رأي ميدادند. او پس از كودتا، نظاميان و اوباشي كه به خانهي مصدق يورش بردند و منزل وي را تخريب كردند، مردم ناميد؛ همان طور كه شاه از آنان ياد ميكرد. خوشبختانه تمام مكتوبات، سخنرانيها و پيامهاي آيتالله كاشاني به چاپ رسيده است. كافي است جلد چهارم را كه مربوط به بعد از كودتا تا مرگ آيتالله است مطالعه كنيد. روز سوم بعد از كودتا زاهدي به ملاقات كاشاني ميرود. پنج روز بعد از كودتا، كاشاني در يك مصاحبه اميدواري خود را به حكومت زاهدي اعلام ميكند و صريحا ميگويد تحريم رفراندوم از سوي او در سقوط دولت مصدق مؤثر افتاد و طوري بيان ميكند كه اين را افتخار خود ميداند. او سادهلوحانه برداشتن مجسمههاي شاه را دستور مصدق ميداند و قصد او را تغيير حكومت از پادشاهي به جمهوري اعلام ميكند(يعني همان خواستهي كودتاچيان را به زبان ميآورد). او چند روز بعد از آن، در يك مصاحبه با روزنامهي المصري ميگويد «مادام كه سپهبد زاهدي به نفع ايران قدم بردارد از او پشتيباني» ميكند و آن چه بر سر مصدق آمد را ننتيجهي عدل الهي معرفي ميكند.. خلاصه آن كه وقتي پيامها و مصاحبههاي كاشاني را پس از كودتا ميخوانيد، مشمئز ميشويد كه چگونه كسي را كه رهبر جنبش نفت معرفي ميكنند، چنين به تمجيد كودتاچيان مينشيند و براي كسب اعتبار خود، تلاش ميكند تا چهرهي آزاد مرد تاريخ معاصر را تخريب كند. نميتوانيد در همان چند صفحهي اول بغض او را نسبت به مصدق نيابيد؛ بغضي كه او را به راحتي در جهت خواستههاي انگلستان و امريكا نشاند؛ شايد كاشاني كه خود را خيلي ساده معرفي ميكرد، ناتوان از فهم پيچيدگيهاي سياست و بازيهاي زمانه بود و به همان سادگي نيز بازي ميخورد. جالب آن كه همين كاشاني طي نامهاي ـ كه در اصالتش شك است ـ يك روز قبل از كودتا به مصدق هشدار ميدهد و زاهدي را عامل كودتايي براي سركوب جنبش نفت معرفي ميكند
0 Comments:
Post a Comment
<< Home