آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Sunday, October 17, 2004

پاراگوئه، ایران و دیوانگی من

یکشنبه 26 مهر 1383
امروز در خبرها آمده بود که رییس جمهور پاراگوئه به دلیل ربوده شدن و به قتل رسیدن یک کودک 12 ساله وزیر کشور و رییس پلیس خود را از کار برکنار کرده است. وی که تحت فشار افکار عمومی قرار داشت برای التیام ناراحتی مردم از این واقعه ضمن حضور در تلویزیون و ایراد سخنانی این اقدام خود را نیز بیان کرد. شاید رییس جمهور در پس این ماجرا خواسته باشد از موضوع بهره برداری سیاسی کند، این چندان مهم نیست، بلکه مهم این است که در نهایت عمل وی بر طبق خواسته ی افکار عمومی کشور شش و نیم میلیونی اش بوده است. از این جهت، او فردی قابل احترام است. ولی در کشور ما 17 کودک پس از تعرض و آزار و اذیت به طرز فجیعی کشته می شوند، و حضرت قالیباف به توبیخ تعدادی از اعضای نیروی انتظامی اکتفا می کنند و برای اینکه این تلخی چندان به کام ننشیند و دهان ها شیرین شود، چند نفری را که نقش ثانویه در یافتن قاتل داشته اند، تشویق می کند. ایشان در اصل سیستم معیوب خودشان را تشویق می کنند. یعنی در اصل خودشان را تشویق کردند. 17 کودک بیگناه کشته شدند و هیچ کسی پاسخگو نیست
عجب دیوانه ای هستم من! مگر قرار است کسی پاسخگو باشد. مگر در مورد انفجار قطار و کشته شدن صدها تن از روستاییان نیشابور کسی پاسخگو بود. فکر می کنم اشکال از دیگران است که اگر چنین اتفاقی در کشورشان می افتاد، زلزله ای در ارکان دولتشان رخ می داد و مردم تنبیهات و تغییرات بسیاری را می دیدند. آن ها احمق تشریف دارند. مگر سیاستمدار باید به خاطر کشته شدن چند رعیت خود را به آب و آتش زند و اعوان و انصار خود را ناراحت کند.. چیزی که زیاد است شهروند درجه ی دوم است. آقایان به سلامت باشند

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

Great article and very interesting blog :)

------------------------------------------
Free Poker Money - Sign up $50 bankroll

7:37 PM  

Post a Comment

<< Home