آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Thursday, September 23, 2004

جانبازان فراموش شده

جمعه 3 مهر
روز چهارشنبه روزنامه شرق دو گزارش از آسایشگاه جانبازان جنگ چاپ کرده بود. هر دو گزارش داغی بر دل می نهد که فقط به روزگاران بیرون توان شد. یکی از جانبازان قطع نخاعی و دیگری جانبازان روانی. در دومی گرچه به جهت توانمندی های حرکتی و کلامی شان، محیط سالم تر و با امکانات بیشتری داشته اند اما تصویری که از آنان به جای می مانند به عنوان بازماندگان جنگ، ما را به تأمل وامی دارد که این پرسش را بار دیگر از خود و تاریخ خود بپرسیم که چرا جنگ چنین طولانی شد که این گونه عوارض نیز چنین دامن گیر شود. آن هایی که آن جا نگهداری می شوند به نظر معمولی می آیند ولی در آنی کنترل اعصاب و روان خود را از دست می دهند و ممکن است فجایع غیر قابل جبرانی ایجاد کنند. یکی از آن ها در آن حالتش همسرش را کشته بود. یکی را می شناسم که برای کنترلش آن قدر دارو می خورد که چهره و نگاهی کاملا سرد یافته است. حداکثر کاری که برای اینان شده است، البته تعدادی از آن ها نه همه شان، آن هایی که در این مراکز نگهداری می شوند، این است که مکانی با امکانات اولیه تفریحی و ورزشی و چند روانپزشک آماده کرده اند. اما گزارش اول که مربوط به جانبازان قطع نخاعی بود، تصویری سیاه داشت، تصویری که به نظر می رسد فاصله ای از واقعیت نداشته باشد. جانبازان قطع نخاعی، انسان های فراموش شده این دیارند، همچون همه ی آن هایی که با کاست قدرت هیچ رابطه ای ندارند و بخش عظیم این ملت را تشکیل می دهند. اما تفاوت این جاست که این جانبازان در جنگی جسم خود را چنین از دست داده اند که همین قدرتمداران بر آن پای می فشردند و استفاده خود را از آنان کرده اند و اکنون آنان را به فراموشی سپرده اند. گرچه آن جانبازان با هدفی دیگر و قابل تقدیس در جنگ شجاعانه حضور داشتند و کمتر به بازی های قدرتمداران توجه می کردند اما حاصلش نابودی بخشی از نیروی انسانی ما و بهره مندی بیشتر قدرتمداران بوده است. این قبیل جانبازان بیست و چهار ساعته به روی تخت افتاده اند از این رو چندان توجهی به محیط خود ندارند. گردن به پایین کار نمی کند. اما انتظار داری محیطی که این عزیزان در آن زندگی می کنند محیطی شاد و برخوردار از همه نوع امکانات ضروری باشد. ولی تصویری که گزارش به ما می دهد تصویری سیاه است. لامپ های سوخته و نیمه سوخته. دالان های تاریک. محیطی کثیف و گردگیری نشده. دو پرستار برای سی جانباز. اتاق هایی به هم ریخته. زیر تخت ها نظافت نشده و جانبازان تنهای تنها بر تخت بی بخت خود افتاده. روزهای تکراری بی برنامه و رؤسای بنیاد در خانه های چند میلیاردی نشسته و سوار بر بنز شده و از همه ی امکاناتی که شما فکرش را می کنید در الهیه ی تهران در اختیار داشته و نگهبان و اسکورت برای خود دست و پا کرده و سالی یک بار به این عزیزان سرنزده و ... . آقایان سلامت باشند

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

Your article is great. Thanks for information. I'ts very useful. You have very nice blog. Keep good work.

------------------------------------------
Free Poker Money - Texas Hold'em Promotion.
Regards

7:31 PM  

Post a Comment

<< Home