آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, December 14, 2005

بي‌فرجامي همه‌ي تنازعات ما

چهارشنبه 23 آذر 1384
دوستم يزدانپور به نكته‌ي زيبايي اشاره كرده است. برايش اين كامنت را كذاشتم: هر چند آن سنتز را از ياد برده‌ايم، متاسفانه تمام تزها و آنتي‌تزها در كنار هم به زيست ادامه مي‌دهند. هر آنتي‌تزي آمده است نه اين كه به سنتز نرسيده است، هم چنان ماندگار شده است. همچون شيوه‌ي توليدمان كه هنوز مي‌تواني در اين مملكت از شيوه‌هاي گردآوري دانه و غذا سراغ بگيري تا آخرين شيوه‌هاي كاپيتاليستي. در حوزه‌ي انديشه نيز چنين است. ما اكنون از انديشه‌هاي عهد بوق تا پست مدرن داريم آن هم به صورت فعال نه در موزه‌ي انديشه. دكتر آشتياني مي‌گفت اگر بتوان اين گره را گشود راه صعود اين كشور نيز باز شده است. هر چند نمي‌توان از اين انبوه آنتي‌تزها گذشت. انبوه‌اي كه هم تزها فربه‌اند و هم آنتي‌تزها فربه و ساختمند شده و اين گونه است كه به قول شايگان ما هويت چهل‌پاره يافته‌ايم

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

دوست گرامي جناب حسين نوري‌نيا
ديدم وبلاگت روزآمد شده است. گفتم سري بزنم تا هم يادداشت تازه‌ات را خوانده باشم و هم از زحمتي كه پاي ويژه‌نامه‌ي "مدرس" كشيدي تشكر مخصوص بكنم.
خسته‌نباشي. دست‌مريزاد

9:11 PM  

Post a Comment

<< Home