آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, February 01, 2006

روزهای سخت و نفس گیری است

چهارشنبه 12 دی 1384
چه روزهای سختی را می گذرانیم. تمام زندگی و وجودمان التهاب شده است. روزهاست که این گونه‌ایم. چه می گویم سال‌هاست که در التهاب و اضطراب زندگی می کنیم. نه! نه! سالیان سال است. قرن هاست که چنین هستیم و در اضطراب ماندن، زندگی را نه تجربه که از سر گذرانده‌ایم. بی‌عقلی را به آغوش کشیده‌ایم و سرمست از بازی شرع، گام در اضمحلال خود می پوییم. منافع الیگارشیک را منافع ملی می نامیم و با سلطه‌ی بر رسانه‌ها می خواهیم به ذهن جمعی جهت دهیم. جای حق را تغییر داده‌ایم و انرژی و توان ملت را صرف اموری می کنیم که مستکبران بر آن پای می فشرند و ثمرش تسریع انتروپی تمدنی کهن است که برره نیز بی مهابا به سخره‌اش گرفته بود
چگونه است که ما نمی توانیم در آرامش زندگی کنیم. چگونه است که هر روز باید خبری پر از تشویش، زندگی مان را با خود به ناکجا آباد برد؟ چگونه است که این حلقه‌ی منفصله‌ی قدرت به بدنه‌ی جامعه نمی چسبد و در برابر مسوولیت‌هایش پاسخگوی عقل سلیم نیست؟ چگونه است که این حلقه قرن‌هاست حق خود می داند که هر تصمیمی که خواست بگیرد و تاوانش را مردم دهند؟ چگونه است که ... . به این متن هم بنگرید:
سلام روح من

0 Comments:

Post a Comment

<< Home