آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Saturday, February 18, 2006

بروز نزاع تاريخي فقه‌برستان با باطنيان

شنبه 29 بهمن 1384
پنج‌شنبه در انجمن حكمت و فلسفه‌ي ايران بزرگداشت افلاطون و سهروردي بود كه همزمان در يونان و با حضور سخنرانان ديگري برگزار مي‌شد. در اين بزرگداشت سفير يونان‏، آقاي خاتمي، دكتر داوري، دكتر ديناني، دكتر دادبه و دكتر اعواني سخنراني كردند. يكي از موضوع‌هايي كه مورد توجه قرار گرفت و در پيام خاتمي و سخنراني دكتر ديناني بيشتر وضوح داشت اين بود كه سهروردي شهيد جهل قشري‌مسلكان بود. آناني كه از دين به فقاهت چسبيده بودند و حكم بر بطلان فهم فلسفي و عرفاني مي‌دادند. موضوع‌هاي ديگري نيز طرح شد مخصوصا در سخنراني سفير يونان كه ديگرسخنرانان با اشاره به آن سخنان خود را آغاز مي‌كردند كه اگر فرصتي شد خواهم نوشت. اما همين موضوع قشري‌مسلكان و ظاهرپرستان ديني و نزاعشان با اهل فلسفه و طريقت، همچنان موضوع روز باقي‌مانده است. در مورد اهل طريقت مي‌توان به نزاع فقه‌پرستان با طريقت نعت‌اللهي اشاره كرد. پيروان اين فرقه كه شيعه‌ي دوازده امامي هستند و متشرع‌ترين فرقه‌ي دروايش محسوب مي‌شوند، در قم مورد هجوم رسمي و غيررسمي قرار گرفتند و حسينيه‌شان تخريب شد. برخي از فقها تاب تحمل حضور آنان را در قم نداشتند و اعوان و انصار خود را براي به تعطيل كشاندن حسينيه گسيل داشتند. و چه جالب از نام مردم براي تقابل با آنان سوء استفاده مي‌شود. يادم مي‌آيد وقتي سلطان حسين تابنده كه قطب اين سلسله بود‏، سال‌ها پيش درگذشت و من نيز در مراسم بزرگداشتش به همراه دوستان شركت كرده بودم، مداحي به پشت تريبون رفت و گفت از سوي آقاي خامنه‌اي آمده است تا درگذشت او را تسليت گويد و موظف شده است از سوي ايشان ناد علي را بخواند و خواند و حاضران جواب دادند. فراموش نمي‌كنم كه امام با احترام خاص از آنان ياد مي‌كرد. هر چند در سخنراني‌هايش مطلبي نگفته است ولي اگر كتاب‌هاي عرفاني ايشان را خوانده باشيد مي‌بينيد كه امام از هر سالك طريق حقي به احترام ياد مي‌كند و حرمتشان را واجب مي‌داند. به نظرم وقتي گفتمان حاكم در عرصه‌ي سياست قشري‌گرايي در فهم دين باشد‏، طبيعي است كه اين طيف از افراد نيز قدرت گيرند و به راحتي عرصه را بر ديدگاه‌هاي ديني ديگر تنگ كنند. آنان چون به قدرت رسيده‌اند چنين مي‌تازند و اين تاختن را به نام مردم تمام مي‌كنند. در صورتي كه مردم ايران سازگارترين مردمان هستند و به راحتي اقوام گوناگون با عقايد ديني گوناگون با يكديگر زندگي كرده‌اند و به ندرت به بهانه‌ي عقايد به يكديگر نزاع داشته‌اند. اگر هم چنين نزاعي را مي‌بينيم عمدتا با تحريك اهل سياست و بخشي از متوليان دين بوده است. اين هم يك گزارش از درگيري

0 Comments:

Post a Comment

<< Home