آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, May 10, 2006

کل اگر طبیب بودی

چهارشنبه 20 اردی بهشت 1384
از خواندن نامه احمدی نژاد فقط شرمنده شدم. آیا بضاعت علمی و شعور فرهنگی و وقت شناسی این ملت در این قد و قواره است که در وجود ا و متبلور شده است؟ نه! باورم نمی شود. به هیچ وجه! حداقل شش هفت سال پیش خاتمی برای مردم آمریکا سخن گفت و ما به آن افتخار کردیم و اکنون باید شرمنده باشیم
نمی دانم چرا او این پرسشها را از خودش و نظام سیاسی ای که او رییس جمهور آن است نمی پرسد؟ هر چند طرح این پرسشها نشان می د هد که او تا چه اندازه از جهان زیست غرب فاصله دارد و ناتوان از فهم روابط اجتماعی و سیاسی دنیای جدید است و جالب این که این پرسشها را به دانشجویان و مردم نسبت می دهد
بیایید پرسشهای او را برای خودمان بازخوانی کنیم: اگر حضرت محمد صلوات الله پیامبر رحمت است که صد البته هست، پس چرا در حکومتی که خود را ادامه دهنده راه او و راه انبیا می داند، جفاهای بزرگ اتفاق می افتد و کک بزرگانش هم نمی گزد و همه چیز در ابهام خود باقی می ماند. چرا در این جا قتل های زنجیره ای اتفاق افتاد و آمرانش نامشخص باقی ماندند؟ مگر نه این که به قول احمدی نژاد حکومت حافظ جان و مال و شأن شهروندان هستند؟ چرا رسانه جمهوری اسلامی که به نوشته این نامه موظف به انتشار اطلاعات صحیح و گزارش دهی صادقانه است، به طریقی دیگر می رود. ماجرای کنفرانس برلین و دهها برنامه این چنینی چقدر دارای صداقت بود؟ چقدر از منافع گروههای خاص و ثروتمند و قدرتمند کردن عده قلیلی حمایت نمی کند؟ چقدر حقوق زندانیان مخصوصا زندانیان سیاسی رعایت می شود که از آمریکا می خواهیم حقوق زندانیان گوانتامو را رعایت کند؟ راستی، سحابی چرا دستگیر شد؟ ملی - مذهبی ها چرا دستگیر شدند؟ گنجی و اشکوری چرا به زندان افتادند؟ وکلای برخی پروندها چرا راهی زندان شدند؟ قاضیان چرا به زندان افتاد و مفصل کتک خورد؟ دانشجویان کتک خورده در کوی چرا راهی زندان شدند؟ اصلا ماجرای کوی به کجا انجامید؟ ماجرای ترور حجاریان به چه پایانی رسید؟ روزنامه ها چرا توقیف موقف دائم شدند؟ چرا هیأت منصفه در دادگاهها فعال نیست؟ چرا حق اعتصاب که در قانون اساسی پذیرفته شده است، نادیده گرفته می شود؟ بنادر آزاد در دست چه کسانی است؟ جایگاه بنیادها در این نظام اقتصادی کجاست؟ چرا به عمد تلاش می شود نخبگان مذاهب دیگر در سلسله مراتب سیاسی ارتقا نیابند؟ چرا برای اساتید دانشگاه ها فضای تنگی فراهم آمده و استادان بزرگ مجبور به مهاجرت شده اند؟ چرا یکی شغل ندارد و دیگری ده شغل دارد؟ چرا یکی د رآمد ندارد و خرج یکی در ماه چند میلیونی است؟ چرا یکی در اتوبوس باید بایستد و فشرده و عرق ریزان شود و دیگری در ماشین چند صد میلیونی سالها از پشت شیشه کدر ضد گلوله مردم را بنگرد؟ مگر آقایان از موضع پیامبر رحمت نیستند و آموزه های او را هر جمعه و در هر سخنرانی و هزاران مقاله و کتاب تبلیغ و ترویج نمی کنند؟ پس کو مکارم اخلاق؟ کجاست گذشت و بردباری؟ کو شفقت و مهربانی؟ کو عدالت؟ کو آزادی؟ و هزاران پرسشی که در ذهن شما نقش می بندد و برای همیشه بی پاسخ می ماند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home