سنت و آموزههاي مدرن
يكشنبه 24 ارديبهشت 1385
ایدئولوژی را آموزهای مدرن ميدانند، مربوط است به دنیای جدید، فرقی هم نمیکند ایدئولوژی اسلامی باشد یا لیبرالی سکولار یا سوسیالیستی مارکسیسم و غیره. ما هم چه بخواهیم و چه نخواهیم در دریای مواج ایدئولوژیها قرار گرفتهایم. مخصوصا که حکومتمان اسلامی و ایدئولوژیک است. حکومتی که علاوه بر این، ادعای اتصال به سنت نیز دارد. اما نکته این جاست که بخشی از آموزههای آن ارتباطی با سنت ندارد و حتی به شکاف و فاصله با سنت نیز دامن میزند و گاه به تخریب سنت نیز میانجامد
ما در سیر زندگی خود ناگزیر از آموختن سنت هستیم. بخش قابل توجهی از فرآیند اجتماعی شدن و فرهنگپذیری ما چیزی نیست جز آموزههای سنت. ارزش داوری نمیکنم که غلط است یا درست. توصیف میکنم؛ هر چند بخشی از این آموزهها حتی امروزه نیز قابل دفاع هستند و برای تداوم هویت و چارچوبههای فرهنگی، ضروری به شمار ميآيند. یکی از این آموزهها این است که پیامبر گرامی اسلام لقب پیامبر اکرم را به خود گرفته است که دلایل متقنی نیز برای آن وجود داشته است. این را گفتم برای این که به ایام نوروز بازگردم
نوروز امسال پس از نامیده شدن سال به نام پیامبر اعظم و بعد از آن که تلویزیون بارها و بارها به آن اشاره کرد، پسر هشت سالهام از من پرسید این پیامبر اعظم کیست؟ گفتم پیامبر خودمان حضرت محمد، و او پاسخ گفت که مگر حضرت محمد، پیامبر اکرم نیست؟
پرسشش برایم مهم تلقی شد و مرا به فکر فرو برد. چرا که او مفاهیم دینی را نه تحت آموزشهای خاص بلکه در فرآیند اجتماعی شدن رسمی و غیررسمی و گام به گام دریافته و درونی کرده است. مفهومی چون پیامبر اکرم برای تمام ما چنین است. هزار و چهار صد سال است که سنت چنین گفته است و دلیلش نیز کرامت پیامبر گرامی اسلام بود. مگر نه این که او خلقی عظیم داشت و مگر نه این که آمده بود تا مکارم اخلاق را نهایت برساند و مگر نه این که خود در سلوک شخصیاش چنین بود. ما افتخارمان بر این بود که پیامبرمان، کریمترین مردم بوده است و همین نیز او را بزرگ و بزرگوار کرده است. اعظم بودن در کرامتش نهفته است. نه این که هیکلی بزرگ داشت و یا زور بازویی بزرگ. اگر بزرگترین جایگاه را در عالم یافته است به جهت صفات بزرگی است داشته است؛ صفاتی که او در تلاشی مداوم برای تزکیه نفس و در ارتباط با مبدأ هستی به دست آورده است. و بعد دیدم آموزههای نوین ایدئولوژیک چگونه در مفاهیم دیرین سنت که دلایلی قوی و معنوی را با خود همراه دارند و پشتوانههای استوار تداوم بخشی از حیات معنوی ما محسوب میشود، خلل ایجاد میکنند. این آموزهی جدید، انتقال سنت را با دشواری مواجه میکند و چه بسا برخی در صدد باشند آن را در کتابهای دینی سالهای آینده وارد کنند و دیگر جایی برای کرامت حضرتش باقی نگذارند. پیامبر ما بزرگترین خلق است چون کریمترین خلق بوده است، نه این که کریم است چون بزرگترین بوده است
ما در سیر زندگی خود ناگزیر از آموختن سنت هستیم. بخش قابل توجهی از فرآیند اجتماعی شدن و فرهنگپذیری ما چیزی نیست جز آموزههای سنت. ارزش داوری نمیکنم که غلط است یا درست. توصیف میکنم؛ هر چند بخشی از این آموزهها حتی امروزه نیز قابل دفاع هستند و برای تداوم هویت و چارچوبههای فرهنگی، ضروری به شمار ميآيند. یکی از این آموزهها این است که پیامبر گرامی اسلام لقب پیامبر اکرم را به خود گرفته است که دلایل متقنی نیز برای آن وجود داشته است. این را گفتم برای این که به ایام نوروز بازگردم
نوروز امسال پس از نامیده شدن سال به نام پیامبر اعظم و بعد از آن که تلویزیون بارها و بارها به آن اشاره کرد، پسر هشت سالهام از من پرسید این پیامبر اعظم کیست؟ گفتم پیامبر خودمان حضرت محمد، و او پاسخ گفت که مگر حضرت محمد، پیامبر اکرم نیست؟
پرسشش برایم مهم تلقی شد و مرا به فکر فرو برد. چرا که او مفاهیم دینی را نه تحت آموزشهای خاص بلکه در فرآیند اجتماعی شدن رسمی و غیررسمی و گام به گام دریافته و درونی کرده است. مفهومی چون پیامبر اکرم برای تمام ما چنین است. هزار و چهار صد سال است که سنت چنین گفته است و دلیلش نیز کرامت پیامبر گرامی اسلام بود. مگر نه این که او خلقی عظیم داشت و مگر نه این که آمده بود تا مکارم اخلاق را نهایت برساند و مگر نه این که خود در سلوک شخصیاش چنین بود. ما افتخارمان بر این بود که پیامبرمان، کریمترین مردم بوده است و همین نیز او را بزرگ و بزرگوار کرده است. اعظم بودن در کرامتش نهفته است. نه این که هیکلی بزرگ داشت و یا زور بازویی بزرگ. اگر بزرگترین جایگاه را در عالم یافته است به جهت صفات بزرگی است داشته است؛ صفاتی که او در تلاشی مداوم برای تزکیه نفس و در ارتباط با مبدأ هستی به دست آورده است. و بعد دیدم آموزههای نوین ایدئولوژیک چگونه در مفاهیم دیرین سنت که دلایلی قوی و معنوی را با خود همراه دارند و پشتوانههای استوار تداوم بخشی از حیات معنوی ما محسوب میشود، خلل ایجاد میکنند. این آموزهی جدید، انتقال سنت را با دشواری مواجه میکند و چه بسا برخی در صدد باشند آن را در کتابهای دینی سالهای آینده وارد کنند و دیگر جایی برای کرامت حضرتش باقی نگذارند. پیامبر ما بزرگترین خلق است چون کریمترین خلق بوده است، نه این که کریم است چون بزرگترین بوده است
0 Comments:
Post a Comment
<< Home