آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, May 24, 2006

مانای مظلوم، عقل گم شده و سخافت رفتار

چهارشنبه 3 خرداد 1385
وقتی کاریکاتور را می بینی و بعد این جنجال را بر خیلی از امور ایمان می آوری. این که اعتراضات تقریبا می تواند ربطی به آن نداشته باشد؛چرا که کاریکاتور آن قدر بی اهمیت است که ماجرا می توانست با یک عذرخواهی ساده و اولیه حل شود. اما بهانه ای می شود برای این که اولا مردم به یاد خواسته های متراکم شده ی خود بیافتند و رفتارهای جمعی غیر عقلانی را رقم بزنند و دوم پان ترک ها از موضوع بیشترین بهره برداری را ببرند و هیزم بر این آتش بریزند و دامنه ی آن را افزون کنند. به هر صورت، ماجرا نشان می دهد که به دلایل عدیده اقوام، زمینه های مستعدی برای ایجاد بحران های ملی دارند. این زمینه ها نه در روزنامه ی ایران و قلم مانای مظلوم، بلکه در عملکرد بیست و پنج ساله ی حاکمان مستتر است و مانا و روزنامه ی ایران در این میان قربانیانی بیش نیستند؟ نیستانی که فقط کاریکاتور را کشیده است، و بدون این که عامل معنوی جرم وجود داشته باشد و تو از دیدن کاریکاتور به خوبی آن را می فهمی، مجرم و نه متهم شناخته و دستگیر می شود، ولی جدایی طلبان و شونیست هایی که مردم بی اطلاع را به خیابان ها کشاندند و خود کناری به تماشا ایستادند و مردم بی گناه و مظلوم و عواممان را سیبل نزاع قرار دادند تا از له شدن وجودشان برای خود پله ی ترقی بسازند، حق دارند (مگر آقایان نگفتند احساسات مردم در این باره قابل احترام است) در کجای این رفتارهای شونیست ها و حضرات می توان عقلانیت و منافع ملی را یافت
دوم، بر این ایمان می آوری که زعمای قوم نه این که ناتوان از مدیریت بحران هستند، بلکه خود نیز آب به آسیاب دشمن و بحران می ریزند و از سوی کسی نیز مورد تذکر واقع نمی شوند. آیا رفتار نمایندگان مجلس به اعتراضات اولیه که هنوز چندان نبود مشروعیت نبخشید؟ و آیا اعتراضات مقامات رسمی، رفتار شونیست ها را پذیرفتنی نکرد؟ و آیا راه عذرخواهی و شنیدن آن را نبست؟ کیست که برخی نمایندگان مجلس نهم را که به خاطر کاریکاتور یک سوسک! بر هیجانها و احساسات مردم مهر تأیید زدند، به پرسش فراخواند و نتیجه ی عملشان را به آنان نشان دهد؟ در رفتار آنان چقدر می توان عقلانیت و توجه به منافع ملی یافت
سوم، درست است که در هیجان های عمومی، عقل نسبتا مفقود می شود و احساسات است که حکم می راند. ولی حد و اندازه ی آن، میزان سخیف بودن رفتار را نیز نشان می دهد، تعرض به مجسمه ی حافظ و سعدی که نشانه های بزرگ ایرانیت ما هستند و نه قوم مدارای هامان، نشان از پستی و سخافتی دارد که در کنه این اعتراضات نهفته است، درون مایه ای که بی ارتباط با موضوع آن نیست و نیز تعرض به یک روزنامه نگار و مجرم دانستن او نیز از این دایره بیرون نیست؛ در رفتار سخیف، عقلی نمی توان یافت
چهارم، راستی این نزاع و درگیری که به تخریب اموال عمومی و مجروح شدن و ا حتمالا کشته شدن تعدادی انجامیده است، بر سر چه بود؟ یک سوسک! آهان! کاریکاتور یک سوسک. اگر آن یک کلمه به فارسی بود، چه اتفاقی می افتاد، و یا به زبان انگلیسی؟ به اعتقادم، هیچ و هیچ

0 Comments:

Post a Comment

<< Home