آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Saturday, January 27, 2007

خرافه‌گرايي در عزاداري

شنبه 7/11/85
اين شب‌ها خبرنگار تلويزيون به ميان دسته‌هاي عزاداري و هيأت‌ها مي‌رود و از افراد درباره‌ي عزاداري صحيح و خرافات در عزاداري پرسش مي‌كند. آن چه پخش مي‌شود از جهاتي قابل توجه است
اول، وقتي با دوربين تلويزيون به سراغ مردم مي‌رويد و درباره‌ي خرافات در عزاداري مي‌پرسيد،‌ قطعا كسي خود را موافق با اين خرافات معرفي نمي‌كند و همه شروع مي‌كنند به كلي تعريف و تمجيد از عزاداري واقعي و بيان مخلوط شدن خرافات در عزاداري‌هاي امام حسين. مثال هم مي‌زنند: اين علم‌كشي‌ها و به كار بردن سازها را ببينيد. اصلا خبرنگار موضوع را طوري طرح مي‌كند كه موضوع به همان علم و طبل و سنج و موسيقي ختم شود. همان مردمي كه در همان دسته‌اي حضور دارند كه علم‌كشي مي‌كنند و طبل و سنج مي‌نوازند،‌ آن را نيز نقد مي‌كنند! و اين تزويري است كه ما داريم و پررنگ‌تر از ما به قول حافظ «شيخ و محتسب» دارند
دوم، آن چه تلويزيون به آن مي‌پردازد و در صدد نقد آن برآمده است، بيشتر بخش سخت‌افزاري خرافات است كه مورد نقد و توجه فقها نيز واقع شده است،‌ و هيچ بحثي از بخش نرم‌افزاري خرافات نمي‌شود. اشعاري كه خوانده مي‌شود و وعظ‌هاي برخي از روحانيان بر منابر خالي از خرافه‌گرايي و ترويج آن نيست. كم نيست اعتقادات خرافي كه درباره‌ي امام حسين و بر حواشي قيام آن بزرگوار بافته شده است؛ چه مي‌گويم چنان است كه خود به متن تبديل شده و اصل ماجرا به حاشيه رانده شده است. آيا واقعا تلويزيون خود از اين خرافات نرم‌افزاري مبرا است. چه بسا تحليل سخنراني‌هاي پخش‌‌شده از تلويزيون نيز نشان د هد اين رسانه نيز در اين زمينه سهمي دارد. ديگر اين بخش از خرافات را جوانان خلق نكرده‌اند،‌ بلكه كار همان خطبا و وعاظ و شعرا در باره‌ي آن حضرت است
سوم، با حلوا حلوا كردن كه دهان شيرين نمي‌شود. اين كه بگوييم اين‌ها خرافات است مگر ماجرا درست مي‌شود؟ مگر 27 سال بر طبل اين خرافه‌گرايي كوفته نشد؟ مگر همين تلويزيون براي نشان دادن عظمت امام حسين،‌ علم‌هاي عزاداران و طبل و سنج آنان را به تصوير نمي‌كشيده است كه حالا خرافات شده‌اند؟ غير از اين چه فضايي ايجاد شده است كه اين خرافه‌گرايي رشد نكند؟
چهارم، ترويج موسيقي و انواع و اقسام علامت‌ها كه ارتباطي هم با حركت امام حسين ندارد و بيشتر نمادهاي مناسكي هستند و هر مناسكي نيز نماد خود را دارد، از يك سو، به جهت وجود و ترويج خرافه‌گرايي نرم‌افزاري در بالاي منابر و همين صدا و سيما و از سوي ديگر به جهت فقدان فضاهايي مربوط مي‌شود كه جوانان در آن فضاها به صورت آزادانه تا دير وقت دور هم باشند و كسي مزاحم آنان نباشد. وقتي هميشه از ظاهر اسلامي تبليغ شده نه از باطن آن،‌ چه انتظاري است كه جوانان محروم از فضاهاي مورد نيازشان، به سمت ظاهرگرايي در عزاداري سوق پيدا كنند. و چرا حالا كه آنان به آلات موسيقي تنوع بخشيده‌اند، خرافه‌گرايي شده است و تاكنون نبوده است و آن چه در بالاي منابر و به قول
مطهري آن زهرماري‌ها بيان مي‌شود، خرافه نيست؟

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام دوست عزیزم من هم با تو موافقم ولی خرافه و بت پرستی هرگز در هیچ دورانی از زندگی بشر بیرون نبوده آیا راهی میشناسی اگر خواستی به ادرس mqjzoobe_hagh@yahoo.com ایمیل بده یا از هر راهی که میشناسی آگاهم کن.

9:22 PM  

Post a Comment

<< Home