اسراف در عزاداری، اپیدمی بیماری در سیستان
پنجشنبه 31 خرداد 1385
صبح روز دوشنبه را اگر در خيابانهاي تهران گشتي ميزديد، جاي جاي به چادرهايي در گوشهي خيابان و چهارراهها برميخورديد كه شربت توزيع ميكردند؛ شربتي به مناسبت وفات دخت گرامي پيامبر اسلام، حضرت فاطمه سلامالله عليه. در مسيري نسبتاً كوتاه به پنج چادر برخوردم. با خودم انديشيدم كه نصب چادرها نياز به داربست و برزنتي دارد كه دور آن كشيدهاند؛ در هر چادر سه تا پنج نفر مشغول كار و تهيهي شربت و توزيع آن بين تهرانيهايي هستند كه براي عزاداري بيرون نيامدهاند؛ شربتِ بسيار و صدها هزار ليوان يك بار مصرف استفاده شد؛ ليوانها در گوشه و كنار خيابان و پيادهروي محدودهي چادرها به زمين ريخته شده بود كه رفتگراني بايد به نظافت آن بپردازند؛ ترافيك ناشي از توقف اتومبيلها براي گرفتن يك ليوان شربت، سوخت بنزين را كه سرمايهاي ملي است و با سوبسيدِ متعلق به همهي ايرانيان تأمين ميشود، افزايش داد، و همهي اينها يعني صرف كردن پول و هزينه كه غير از پول بنزينش كه در سطح خُرد از جيب رانندگان و در سطح كلان از جيب ملّت ميرود، نميدانم بقيهي هزينه از كجا تأمين شده است؛ به نظر نميرسد كه سازماني دولتي از چنين طرحي استقبال نكرده باشد و هزينهي آن از بيتالمال تأمين نشده باشد و كمتر ميتوان سراغ داشت كه مردم در سطحي وسيع چنين كرده باشند. حتي اگر تأمين تمام اين هزينهها از بيتالمال نباشد، صورت مسأله تغيير چنداني نميكند.
پرسش اين جاست كه توزيع چنين حجم وسيعي از شربت در تهران ـ كه ممكن است در ديگر شهرها نيز به وفور انجام شده باشد ـ چه كاركردي داشته است؟ آيا واقعاً تشنگاني را سيراب كردهايم؟ آيا به عزاداراني كه در گرماي شهر بيرون آمدهاند، خير مقدم گفتهايم؟ آيا روح حضرت زهرا را شاد كردهايم؟ غير از نمايشِ هزينه چه كاري انجام دادهايم؟
حال نگاهمان را از تهران و شهرهايي كه چنين دست و دل باز هزينه ميكنند، به جنوب شرقي كشور سوق دهيم. جايي كه دو هفته پيش بارندگي شديد و توفان گونو زندگي فقيرترين مردم كشور را درنورديد و متأسفانه همچنان امدادرساني با مشكلات بسياري مواجه است و عدم دسترسي مردم به آب سالم ـ نه شربت گواراي توزيع شده در روز وفات بانوي بزرگ اسلام ـ آنان را در معرض شدید بيماريهاي انگلي، وبا و مالاريای فراگیر قرار داده است. اگر بانيان توزيع شربت، هزينهي شربت، آب، نصب داربست و چادر، نيروي انساني، نظافت، ليوان و بنزين سوختشده را محاسبه ميكردند و در اقدامي هماهنگ آن را براي حادثهديدگان گونو ارسال ميكردند، اقدامي سمبليك در ابراز همدردي با آسيبديدگان در روز وفات حضرت زهرا بود. اقدامي كه به دل همه مينشست، نه فعاليتهاي قشريگرانهاي كه نتيجهاش فقط سوخت سرمايه است
پرسش اين جاست كه توزيع چنين حجم وسيعي از شربت در تهران ـ كه ممكن است در ديگر شهرها نيز به وفور انجام شده باشد ـ چه كاركردي داشته است؟ آيا واقعاً تشنگاني را سيراب كردهايم؟ آيا به عزاداراني كه در گرماي شهر بيرون آمدهاند، خير مقدم گفتهايم؟ آيا روح حضرت زهرا را شاد كردهايم؟ غير از نمايشِ هزينه چه كاري انجام دادهايم؟
حال نگاهمان را از تهران و شهرهايي كه چنين دست و دل باز هزينه ميكنند، به جنوب شرقي كشور سوق دهيم. جايي كه دو هفته پيش بارندگي شديد و توفان گونو زندگي فقيرترين مردم كشور را درنورديد و متأسفانه همچنان امدادرساني با مشكلات بسياري مواجه است و عدم دسترسي مردم به آب سالم ـ نه شربت گواراي توزيع شده در روز وفات بانوي بزرگ اسلام ـ آنان را در معرض شدید بيماريهاي انگلي، وبا و مالاريای فراگیر قرار داده است. اگر بانيان توزيع شربت، هزينهي شربت، آب، نصب داربست و چادر، نيروي انساني، نظافت، ليوان و بنزين سوختشده را محاسبه ميكردند و در اقدامي هماهنگ آن را براي حادثهديدگان گونو ارسال ميكردند، اقدامي سمبليك در ابراز همدردي با آسيبديدگان در روز وفات حضرت زهرا بود. اقدامي كه به دل همه مينشست، نه فعاليتهاي قشريگرانهاي كه نتيجهاش فقط سوخت سرمايه است
این پست را به آدرس دیگری نیز گذاشته ام: http://bluefuture.persianblog.com
0 Comments:
Post a Comment
<< Home