آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, July 28, 2004

پس از 628 روز

مؤسسه پژوهشی آینده در 9 آبان سال 81 به دستور قاضی مرتضوی پلمپ شد. در همان روز حسین قاضیان مدیر عامل آن مؤسسه و سپس عباس عبدی دستگیر شدند و به اتهام انجام نظرسنجی برای دو شرکت تحقیقاتی خارجی محاکمه و زندانی شدند. در آن محاکمه به یاد دارید که اقتدارگرایان موج سواری معرکه ای به راه انداختند و سودها کردند. درباره آن روزها و محاکمه و مؤسسه سخن بسیار دارم که بماند. اما دفتر این مؤسسه تا همین دوشنبه هفته گذشته پلمپ بود: یعنی 628 روز. البته فک پلپ نیز به سادگی انجام نشد. حدود 7 ماه یعنی 210 روز پی گیری مداوم بود و هر یکی دو روز در میان چندین تماس تلفنی با دفتر مرتضوی و دفتر پرونده های ویژه و یا هفته ای یک بار حضور در دفتر وی برای فک پلمپ. در این یک ماه اخیر مرتضوی موافقت کرده بود که بود که مؤسسه فک پلمپ شود اما مانند حکایت قیف و قیر، این بار کسی نبود که برای فک پلمپ بیاید. می گفتند هر کسی پلمپ کرده خود ش باید بیاید و وی هم ناپیدا بود. با مصیبتی یکی دیگر از کارکنان آن جا پذیرفت که کار فردی دیگر را انجام دهد
پلمپ مؤسسه در صورتی تا این زمان به طول کشید که برای خود مؤسسه هیچ حکمی صادر نشده بود. یعنی مؤسسه مجرم شناخته نشد و فقط دو نفر از اعضای آن حکم گرفتند که البته تمام بازی نیز برای خارج کردن عبدی از صحنه رقابتهای سیاسی بود که البته موفق هم شدند
وقتی روز فک پلمپ به همراه نماینده دادستانی به مؤسسه رفتم و در گشوده شد بخشی از خاطرات سالهای 75 تا 81 به سرعت از ذهنم عبور کردند. هنوز برخی از نوشته هایی که به درد آنان نمی خورد در گوشه و کنار به روی میزها و روی تابلو بود که هر کدام حکایت یک پروژه بود. گروه پژوهشی آینده یک گروه نمونه بود که از توانمندی علمی و اجرایی بسیار بالایی برخوردار بود. به جرأت می توان گفت در ایران هیچ مؤسسه ای دارای چنین توانمندی و دقت کاری نبود. اصلا همین که گالوپ پذیرفته بود این گروه کار پژوهشی اش را در ایران انجام دهد نشان از اعتبار جهانی آن داشت. اما در این وادی همه چیز خیلی زود، قبل از آن که تو بیاندیشی خشک می شود، خشکانده می شود. رشد کردن در کویر و برهوت و سپس ماندن و مؤثر بودن کار بسیار دشواری است که نمی دانم اصلا برنده ای هم دارد؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home