ما كجا ايستادهايم؟*
در حوزهي ميراث فرهنگي درد آن جايي ماندگارتر ميشود كه بدانيم طي سالهاي گذشته چه اقدامهاي رسمي و غير رسمي ـ آگاهانه و يا ناآگاهانه ـدر جهت تخريب ميراث فرهنگيمان صورت گرفته است. به جرأت ميتوان گفت فعاليتهايي كه در جهت تخريب اين ميراث عظيم فرهنگي صورت ميگيرد، بسيار بيشتر از فعاليتهايي است كه در جهت حفظ و نگهداري و مرمت آنها انجام ميشود. اين تخريب به چند شيوه صورت گرفته است
الف ـ هجوم حفاران و قاچاقچيان به محوطه و حريم اماكن، آثار و تپهها تاريخي. در اين زمينه اگر فقط و فقط به ماجراي جيرفت اشاره شود، دردي بر جان مينشيند كه مرهمي آن را التيام نميبخشد. اما چه كنيم، جيرفت فقط يك نمونه است. بيشترين تخريب نيز از سوي اين گروه صورت ميگيرد كه گاه متأسفانه ارادة چنداني براي برخورد با آنان نيز وجود ندارد
ب ـ بيتوجهي مردم و مسؤولان به حفظ و نگهداري آثار تاريخي و فرهنگي كشور، مانند اتفاقي كه بر مسجد اليادران در اصفهان و يا كاروانسراي قاجاري در دزفول رفت و يا آن چه به احتمال بسيار بر خانهي سيد عبدالله بهبهاني از رهبران جنبش مشروطيت ملت ايران ميرود
ج ـعملكرد سازمانهاي دولتي به بهانة احداث اماكن عمومي و نيازهاي زندگي شهري. در اين زمينه تا دلتان بخواهد نمونه وجود دارد. از باغ 1700 سالهي سه راه ضرابخانهي تهران كه هيچ كس صدايش را در نياورد، تا تخريب حمام خسرو آقا و بافت دوران صفويه اطراف آن در اصفهان به بهانهي احداث خيابان حكيم، تخريب چند هكتاري بافت دورهي زنديه و قاجاريه شهر شيراز با احداث خيابان بين الحرمين، از بين بردن و تسطيح تپههاي عيلامي در خوزستان با قدمت چند هزار سالهي قبل از ميلاد، انهدام بخش عظيمي از بافت تاريخي يزد و موارد بيشمار ديگر به بهانهي خيابانكشي و تعريض اماكن عمومي و يا زيارتگاهها از اين جمله است
اين وضعيت بغريج در هنگامهاي اتفاق ميافتد كه غير از اينكه تقريبا همه به اين پيشينه افتخار ميكنند، ميراث تاريخي و فرهنگيمان را موجب تحكيم وحدت ملي و هويت فرهنگي جامعه و عامل اصلي ارتباطات اجتماعي و فرهنگي بين نسلي براي رسيدن به فهم مشترك از امور معرفي ميكنند و در فرآيند جهاني شدن عاملي مهم در حفظ و ارتقاي حافظهي علمي، تاريخي و فرهنگي جامعه ميدانند.
اكنون ماييم و اين پشتوانه، با همهي مسائل و مشكلاتي كه با خود به همراه آورده و يا ما بر آن تحميل ميكنيم. اگر اين ميراث برايمان داراي اهميت است، همهي ما در قبال آن مسؤوليم و اين مسؤوليت خود را نه در سخن كه بايد در عمل نشان دهد. در اين ميان ضروري است گامهاي مهمي برداشته شود. مهمترين گام اين است كه وجدان جمعي و افكار عمومي نسبت به اين ميراث حساس شود. اين حساسيت از يك سو موجب ميشود تا مردم خود نيز در حفظ اين آثار بكوشند و اين كوشش خود را در پاسداري از ميراث و گسترش گردشگري نشان ميدهد و از سوي ديگر موجب ميشود تا دست اندركاران بابرنامهريزي دقيق د ر اين حوزه گام بردارند و هر آن خود را آمادهي پاسخگويي به پرسشهاي طرح شده در افكار عمومي كنند
*. بخشي از يادداشت چاپ شده در روزنامهي جمهوريت/ شنبه 20 تيرماه
الف ـ هجوم حفاران و قاچاقچيان به محوطه و حريم اماكن، آثار و تپهها تاريخي. در اين زمينه اگر فقط و فقط به ماجراي جيرفت اشاره شود، دردي بر جان مينشيند كه مرهمي آن را التيام نميبخشد. اما چه كنيم، جيرفت فقط يك نمونه است. بيشترين تخريب نيز از سوي اين گروه صورت ميگيرد كه گاه متأسفانه ارادة چنداني براي برخورد با آنان نيز وجود ندارد
ب ـ بيتوجهي مردم و مسؤولان به حفظ و نگهداري آثار تاريخي و فرهنگي كشور، مانند اتفاقي كه بر مسجد اليادران در اصفهان و يا كاروانسراي قاجاري در دزفول رفت و يا آن چه به احتمال بسيار بر خانهي سيد عبدالله بهبهاني از رهبران جنبش مشروطيت ملت ايران ميرود
ج ـعملكرد سازمانهاي دولتي به بهانة احداث اماكن عمومي و نيازهاي زندگي شهري. در اين زمينه تا دلتان بخواهد نمونه وجود دارد. از باغ 1700 سالهي سه راه ضرابخانهي تهران كه هيچ كس صدايش را در نياورد، تا تخريب حمام خسرو آقا و بافت دوران صفويه اطراف آن در اصفهان به بهانهي احداث خيابان حكيم، تخريب چند هكتاري بافت دورهي زنديه و قاجاريه شهر شيراز با احداث خيابان بين الحرمين، از بين بردن و تسطيح تپههاي عيلامي در خوزستان با قدمت چند هزار سالهي قبل از ميلاد، انهدام بخش عظيمي از بافت تاريخي يزد و موارد بيشمار ديگر به بهانهي خيابانكشي و تعريض اماكن عمومي و يا زيارتگاهها از اين جمله است
اين وضعيت بغريج در هنگامهاي اتفاق ميافتد كه غير از اينكه تقريبا همه به اين پيشينه افتخار ميكنند، ميراث تاريخي و فرهنگيمان را موجب تحكيم وحدت ملي و هويت فرهنگي جامعه و عامل اصلي ارتباطات اجتماعي و فرهنگي بين نسلي براي رسيدن به فهم مشترك از امور معرفي ميكنند و در فرآيند جهاني شدن عاملي مهم در حفظ و ارتقاي حافظهي علمي، تاريخي و فرهنگي جامعه ميدانند.
اكنون ماييم و اين پشتوانه، با همهي مسائل و مشكلاتي كه با خود به همراه آورده و يا ما بر آن تحميل ميكنيم. اگر اين ميراث برايمان داراي اهميت است، همهي ما در قبال آن مسؤوليم و اين مسؤوليت خود را نه در سخن كه بايد در عمل نشان دهد. در اين ميان ضروري است گامهاي مهمي برداشته شود. مهمترين گام اين است كه وجدان جمعي و افكار عمومي نسبت به اين ميراث حساس شود. اين حساسيت از يك سو موجب ميشود تا مردم خود نيز در حفظ اين آثار بكوشند و اين كوشش خود را در پاسداري از ميراث و گسترش گردشگري نشان ميدهد و از سوي ديگر موجب ميشود تا دست اندركاران بابرنامهريزي دقيق د ر اين حوزه گام بردارند و هر آن خود را آمادهي پاسخگويي به پرسشهاي طرح شده در افكار عمومي كنند
*. بخشي از يادداشت چاپ شده در روزنامهي جمهوريت/ شنبه 20 تيرماه
0 Comments:
Post a Comment
<< Home