آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Saturday, August 07, 2004

ملاک شهر شدن چیست؟

چهارشنبه را برای برگزاری مراسم یادمان دکتر جواد یوسفیان به کاشان رفتیم. مدتها بود که برای این روز برنامه ریزی کرده بودیم. دکتر یوسفیان استاد ما در دانشگاه علوم اجتماعی علامه طباطبایی و انسانی وارسته و فرهیخته و بسیار باسواد بود که سال گذشته فوت کرد. او مترجم قابلی بود که به جهت تسلط به زبان فارسی بسیار سلیس می نوشت. ترجمه تاریخ اندیشه اجتماعی اثر بارنز و بکر و ترجمه تاریخ فلسفه شرق اثر رادها کریشنان از این جمله است. برای مراسم ایشان از دکتر شیخاوندی و دکتر علیزاده هم دعوت کردیم تا سخنرانی کنند. دکتر شیخاوندی درباره جامعه نخبه زا و نخبه زدا و دکتر علیزاده درباره ذهن لاهوتی و ذهن ناسوتی در ادبیات فارسی و رابطه آن با توسعه صحبت کردند. قبل از آن که به کاشان برویم به برزک رفتیم که محل تولد دکتر یوسفیان بود. در آن جا کتابخانه ای را که همسرش تدارک دیده بود با نام دکتر افتتاح شد
این ها را گفتم تا به نکته اصلی برسم. برزک چند سالی است که شهر عنوان شده است و قبل از آن روستا نامیده می شد. علت تبدیل شدنش به شهر آن است که جمعیت آن به پنج هزار نفر رسیده است یعنی ملاکی جمعیت شناختی. این را نیز قانون مشخص کرده است که اگر جایی جمعیت آن به این میزان رسید باید شهر اعلام شود و دارای شهردار شود. حالا می خواهد روابط همچنان روستایی باشد و روابط اولیه و نخستین بر روابط رسمی و ثانویه مسلط باشد، بافت فیزیکی و شهرسازی محل همچنان روستایی باشد، شیوه معیشت مردم روستایی باشد، بازاری وجود نداشته باشد، نیروی کار عمدتا در بخش کشاورزی فعال باشد و بخش صنعت و خدمات نیروی ناچیزی را به خود اختصاص داده باشد، به قول دوستم خلیلی همچنان تقسیم کار گسترده و تخصصی روی نداده باشد، یعنی ملاکهای جامعه شناختی، اینها خیلی مهم نیست. همان ملاکی که چهل پنجاه سال پیش تعیین کردیم تا شهر را از روستا متمایز کنیم، کفایت میکند. آخر در این مملکت حرف مرد یک کلام است حالا به جایگاه آن کلام کاری نداریم
وقتی جایی شهر اعلام می شود بدون این که زیرساختهای اولیه را داشته باشد به این معنی است که ما می رویم تا آنجا را شهر کنیم. پس ابتدا دیوانسالاری بر آن جا حاکم می شود و این ابتدای مشکل آفرینی است. چون این دیوانسالاری روابط خاص خود را تحمیل می کند و کم کم حتی بر نحوه معیشت و بافت فیزیکی و مبلمان محل تأثیر می گذارد و رفته رفته حریم شهری ایجاد می کند و باغات و مزارع داخل حریم تغییر کاربری می دهند و درختان ریشه زدایی می شوند تا ساختمان هایی به جای آن ها رشد کند و هزار مسأله دیگر که در نهایت منطقه را می تواند از سهمی که اکنون در چرخه ی تولید دارد دور کند. ما عادت نداریم به مشکلات قبل از وقوع فکر کنیم. اصلا ما چندان عادت نداریم فکر کنیم. سالها است این را به کناری نهاده ایم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home