آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, August 25, 2004

همه دارند ابوعطا می خوانند

المپیک به پیش می رود و ما همچنان در پس مانده ایم. در این روزها ما به جای اینکه افتخاراتی را درو کنیم، افتخاراتمان درو می شود و چیزی که برایمان مانده است و به خوبی می توان در سطح شهر در چهره و زبان مردم مشاهده کرد ا حساس تحقیرشدگی است که دارند به سختی سنگینی آن را به دوش می کشند و همه امیدشان شده است رضازاده و این چند کشتی گیر و تکنواندوکار. اگر اینان هم نتوانند کاری کنند یک شرمساری بزرگی بر پیشانی این ملت نقش خواهد بست که فراموش شدنی نخواهد بود. اکنون به روزهای پایانی المپیک یونان می رسیم و بیش از شصت کشور توانسته است برای خود مدالی و جایگاهی بیابد و ایران که همیشه برای خود در این میان اعتباری داشت، از قافله حسابی عقب است. این عقب افتادگی که در تمام زوایای زندگی مان قابل مشاهده است، استرس و فشار روانی را بر باقی مانده ها دو چندان می کند و آن ها باید در یک فضای پر التهاب و پر توقع به گونه ای عمل کنند تا همه کم کاری ها را جبران کنند؛ گویی آن ها مانده اند تا تمام کم کاری های تاریخ مان را پاسخ گویند. هر کسی در چنین موقعیتی بخواهد کار کند، بخشی از انرژی و توانش مصروف تسلط و آرامش بخشیدن به خود می شود که معلوم نیست تا چه حد هم موفق شود
ما المپیک را به بازی گرفته ایم. اصلا ورزش برای ما بازی است. یعنی ورزش برای ما پلی (به انگلیسی بخوانید) است نه گیم. از این رو آن را درک نمی کنیم و قواعدش را نمی فهمیم. البته روزگاری در صدد فهم آن بودیم و به نتایجی هم رسیده بودیم ولی پسرفت این سالیان اخیر ما را از فهم این قواعد نیز دور کرده است. مگر همین ایرانیان نبودند که در المپیک آسیایی سال 54 که در تهران برگزار شد آن قدر مدال گرفتند که مقام دوم تیمی را به خود اختصاص دادند. الان 30 سال از آن سال می گذرد و در حسرت یک مدال له له می زنیم و هر شب پای تلویزیون می نشینیم و سپس با سرخوردگی به بستر خواب پشیمانی می رویم
اگر به همین ورزش و ماجرای المپیک بنگریم به خوبی معلوم می شود در این مملکت چه می گذرد. کیسه دوزی و پرکردن آن در زمانی کوتاه و سوء استفاده از هر فرصتی برای این منظور رسم روزگار شده است. وقتی یک فدراسیون یک ورزشکار به المپیک می فرستد و در کنار آن یک نفر چندین نفر دیگر و حتا رییس فدراسیون نیز از جیب ملت به سفر یونان می رود و بعد برای خود و همراهان حق مأموریت دلاری می نویسد و در آن جا فرصت خوش گذرانی را از دست نمی دهد، غیر از حریص شدن ما برای غارت اموال عمومی حکایتی دیگر دارد؟ و یا این همه گزارشگر به یونان رفته است و گزارش ها در بی اعتنایی به مردم ارسال می شود و یا در اینجا چنان از سر و ته آن می زنند که گویی مخاطبان ما همه چوب تشریف دارند. و یا برنامه ریزی آقایان برای دست یابی به انواع مدال های پرافتخاری که فکر می کنند جلوی پایمان ریخته اند تا فقط جمع شان کنیم حکایت از سیستم و توانایی برنامه ریزی کلی در این کشور دارد. آقا به خدا باید دنیای مدرن را فهمید؟ به خدا این دنیای مدرن چیز بدی نیست؟ وقتی نفهمیم مجبوریم آب را سربالا بفرستیم و آنگاه مثل قورباغه ابوعطا بخوانیم؟ گوش کنید: همه دارند ابوعطا می خوانند

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

Great article and very interesting blog :)

------------------------------------------
Free Poker Money - Sign up $50 bankroll

7:25 PM  

Post a Comment

<< Home