آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Monday, April 18, 2005

عرصه‌ي مغشوش كانديداتوري / 2

دوشنبه 29 فروردين 1384
چهارم / بي‌نيازي از اعلام برنامه‌ها و بيان مشتي كليات يكي ديگر از دلايلي است كه به فزوني كانديداها دامن مي‌زند. كسي وظيفه‌ي خود نمي‌داند برنامه‌هايش را اعلام كند. اگر هم حرفي بزند كلي‌گويي مي‌كند: من در راستاي عدالت اجتماعي حركت مي‌كنم. هدف من افزايش مشاركت اجتماعي در همه‌ي عرصه‌ها است. من با فساد مبارزه مي‌كنم و ... حتا رئوس برنامه‌ها اعلام نشده است. گويي ترس دارند ديگران آن‌ها را بدزند. اما نه، برنامه‌اي در كار نيست. وقتي همه‌ي راه‌ها به رم ختم مي‌شود چه اهميت دارد كه برنامه‌ات چه باشد. همان كليات كافي است. شايد بگوييد زود است. اول اينكه دو ماه بيشتر تا انتخابات نمانده. دوم در آن موقع هم برنامه‌اي اعلام نخواهد شد. مگر در دوره‌هاي قبلي چقدر به اين اصل پاي‌بند بودند. كلي‌گويي، افراد را در موج‌سواري توان‌مند مي‌كند. سوم وقتي انتخابات توده‌گرا باشد بايد شعار داد تا برنامه داشت. اين يكي را كه آقايان بيست و شش است در خواب و بيداري به آن پاي‌بند هستند. اعلام برنامه به انتخاباتي بازمي‌گردد كه به قول اينگلهارت بخش قابل توجهي از افراد داراي تجهيز شناختي در آن شركت كنند. انتخابات ما به غير از دو دوره‌ي قبل از اين ويژگي تهي است. چهارم هماني كه گفتم: راه‌ها به رم ختم مي‌شود
پنجم / در عرصه‌ي سياست ايران حرافي و حرف زدن جايگاهي والا دارد. هاشمي رفسنجاني يك بار گفته بود حرف زدن كه شغل ماست. به عبارتي ديگر چندان نيازي نيست كه در پس حرف عملي باشد. مگر خاتمي با آن همه حرافي و آن رأي بسيار بالا چقدر عمل كرد و مگر خود را تا حد تداركاتچي ديگران تنزل نداد. پاسخگو هم نيست. كافي است خبرنگاري با دو سه سؤال به پر و پايش بپيچد،‌ مطمئنم كه به شدت عصباني مي‌شود. حرف بودن همه چيز و فقدان پاسخگويي، به همه اين اجازه را مي‌دهد كه به راحتي وارد عرصه‌هايي شوند كه در قد و قواره‌ي آن‌ها نيست. ارزيابي فقط و فقط براي تخريب و انتقاد از ديگران است نه از خود. توكلي چند بار عملكرد خود را نقد كرده است. همين جبهه‌ي مشاركت چقدر در عرصه‌ي عمومي به نقد عملكرد هشت ساله‌ي گذشته‌ي خود پرداخته است. آن هم با آن شعار بزرگش: ايران براي همه‌ي ايرانيان. چقدر به اين شعار پاي‌بند بوده‌اند و كجا عدول كرده‌اند. آيا خود را در افكار عمومي بازخواست كرده‌اند. حرافي به احزاب هم سرايت كرده است چون زاده‌ي همين بستر هستندششم / بي‌هزينه بودن كانديداتوري و حتا پذيرفته شدن براي رقابت انتخاباتي يكي ديگر از دلايلي است كه ننه قمر را هم راضي كرده است اعلام كانديداتوري كند. وقتي طرف وارد عرصه رقابت مي‌شود و كلي هزينه از جيب ملت براي مبارزات انتخاباتي خرج مي‌شود و بعد تعداد آراي او از تعداد صندوق‌هاي رأي كمتر است (مانند آن چه در مورد يكي از كانديداهاي دوره‌ي قبل داشتيم) و هيچ كسي هم از او بازخواست نمي‌كند و خواهان هزينه‌ها نمي‌شود، با ايده‌ي سنگ مفت گنجشك مفت و تيري در تاريكي مي‌اندازيم، افراد وارد گود مي‌شوند. در برخي از كشورها اگر كسي نتواند بيش از 5 درصد آرا را بياورد بايد هزينه‌ي انتخاباتي را بپردازد. در اين صورت افراد قطعا قبل از حضور ابتدا وزن خود را مي‌سنجند. گرچه در اين كشور همه در توهم داشتن رأي بالا هستند. آقا در استاديوم حضور مي‌يابد و تماشاچيان برايش كف مي‌زنند. بعد نتيجه مي‌گيرد كه رأي بالا هم خواهد داشت

0 Comments:

Post a Comment

<< Home