آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Monday, March 21, 2005

درسي از نهضت ملي

دوشنبه 1 فروردين 1384
سال نو بر همه‌ي شما مبارك باد و برايتان آرزوي به‌روزي و شادكامي دارم
سال 1330 اين روزها در ايران شور و حالي ديگر بود. مردم عيدشان را با شادي تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت در هم آميختند. هيچ ايراني ميهن‌پرستي نبود كه سر از پا نشناسد. همه جا سخن از فراكسيون اقليت بود؛ اقليتي بسيار كوچك ولي با توانايي بسيار بالا. دكتر مصدق در مركز اين اقليت قرار داشت. همين گروه كوچك هشت نفره،‌ مجلسي كه بخش اعظم نمايندگانش با دوز و كلك به آن راه‌ يافته بودند را به نقطه‌اي رساندند كه مجبور به تصويب ماده‌ي واحده‌ي ملي شدن نفت ايران شد. وقتي آن دوران را با مجلس ششم جمهوري اسلامي مقايسه مي‌كنيد و مي‌بينيد كه اكثريت مجلس ناتوان از حركت در جهت عقايد و آرمان‌هاي بيان شده‌اش بود و عمدتا به مسيري رفت و كارهايي را انجام داد كه خواست آن اقليت بود و به عبارتي ديگر خواسته‌هاي اقليت و قدرتمداران توسط دولت و مجلس اصلاحات به انجام رسيد، علامت سؤال بزرگي را پيش روي خود مي‌يابيد كه چرا اين تفاوت عمده بين اين دو دوره و دو مجلس وجود داشته است؟ مگر در آن دوره انواع و اقسام كارشنكي‌هاي مخالفان وجود نداشت؟
شايد بتوان يكي از علل را در ساختار قدرت در اين دو دوره جست. در حال حاضر ساختار قدرت در ايران دوگانه است و اين دوگانگي كه از قانون اساسي نشأت مي‌گيرد اجازه‌ي هر حركت رو به جلويي را از جامعه سلب كرده است. اين دوگانگي چنان در تار و پود دستگاه‌هاي اجرايي نيز تنيده است كه خاتمي صريحا خود را تداركات‌چي ديگران ناميد و چه احمقانه اين وضعيت را با آگاهي ادامه داد. اما در آن دوران،‌ ساختار قدرت چنين نبود و قانون اساسي تكليف مجلس،‌ شاه و قوه‌ي مجريه را به نحوي تعيين كرده بود كه حوزه‌‌هاي مشتركي در آن نمي‌يافتي. از اين رو بود كه مجلس از قدرت بالايي برخوردار بود و وقتي پاي منافع ملي به ميان آمد،‌ دربار و انگليس و بسياري از نمايندگان طرفدار آن‌ها در مقابل خواست نيروهاي ملي و افكار عمومي تاب مقاومت نداشت و در مقابل طرحي ملي سر تعظيم فرود آورد. قانون اساسي به شاه اجازه‌ي مداخله نمي‌داد و از اين جهت نمايندگان ملي با تكيه به همان قانون و تلاششان توانستند برگي پرافتخار در تاريخ اين مرز و بوم ثبت كنند
نتيجه اين كه با ساخت دو گانه و چند گانه كاري از پيش نمي‌رود و دودش به چشم ملت مي‌رود و نتيجه‌اش هدر رفتن منافع و سرمايه‌هاي ملي مي‌شود. آيا رأي دادن به معين و اصلا شركت در انتخابات اصراري بر حفظ اين دوگانگي و از بين بردن تتمه‌ي سرمايه‌هاي اجتماعي نيست؟

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

نوروز مبارک آقای نوری نيای عزيز
اميدوارم سال خيلی خوبی رو شروع کنيد.

11:49 AM  
Anonymous Anonymous said...

سال خوبی براتون آرزو دارم

1:37 PM  

Post a Comment

<< Home