انتخابات و انفعال
پنجشنبه 1 ارديبهشت 1384
يكي از نقاط مشترك جناح راست و چپ اين است كه به افرادي كه علاقهاي به شركت در انتخابات ندارند، برچسب انفعال ميزنند. آنان اين نكته را در نوشتهها و سخنرانيهاي خود بيان ميكنند و وقتي با كسي مواجه ميشوند كه بر لزوم عدم شركت سخن ميگويد او را به منفعل بودن متهم ميكنند و در توجيه عمل خود ميگويند: بهتر از اين است كه منفعل باشيم. فارغ از اين كه بايد يا نبايد در انتخابات شركت كرد، اين داوري كاملا غلط است. به نظرم عدم شركت در انتخابات به هيچ وجه نشانهي انفعال نيست. اين طور نيست كه نهي بزرگ از طريق رأي ندادن به يك جناح و پناه بردن به جناحي ديگر شكل گيرد (آن گونه كه در چهار انتخابات بزرگ هشت سال گذشته اتفاق افتاد)، بلكه اين نه ميتواند از عدم شركت نيز به صدا درآيد. از اين رو، عدم شركت برخي در انتخابات به هيچ وجه از سر انفعال، بيتصميمي و پذيرفتن اثر چيزي نيست. اتفاقا در اين تصميم، عدم پذيرش اثر آن چيز اهميت يافته است و يا عدم پذيرش بيتأثيري مهم بوده است. اين عدم پذيرش كه لزوما نبايد بر مبناي خواستهي ما (يعني شركت در انتخابات و رأي دادن به كانديداي ما) شكل بگيرد. اين كه ما افرادي را كه حاضر به شركت در انتخابات نيستند، منفعل بدانيم، مغالطهاي بزرگ و مصادره به مطلوب كردن مفاهيم و استفادهي كاملا ايدئولوژيك و حزبي از موضوع است كه به قول جامعهشناسان چيزي نيست جز آگاهي كاذب كه يا از عدم شناخت وضعيت جامعه شكل گرفته است و يا در آن فريبي نهفته است. كساني كه از هم اكنون تكليف خود را با عدم شركت در انتخابات مشخص كردهاند، دلايل قوي و قابل قبولي دارند كه نيازي به قوي كردن رگهاي گردن ندارند. از سوي ديگر اگر اين فضا را با تسامح بسيار و همهي ايراداتي كه ميتوان در اين قضاوت داشت، فضايي منفعل بدانيم، اين انفعال زادهي چيست؟ جز زادهي رفتار مشترك جناحين راست و چپ؟ از راست كه انتظاري نيست، اما چپ نيز ناتوان از بهرهگيري از آراي مردم در جهت منافع آنان در هشت سال گذشته و سازمان دادن به مردم به بودهاند و اكنون نيز ناتوان از عذرخواهي ملي در تلف كردن اين آرا هستند. اصلا از زاويهاي ديگر، ميتوان همين رفتار جناح چپ را انفعال دانست؛ چرا كه آنان تاكنون براي شركت در انتخابات خود هيچ شرطي نگذاشتهاند و يا لااقل آن را براي افكار عمومي بيان نكردهاند. ممكن است كه تنها شرطشان عدم رد صلاحيت كانديداشان باشد كه اين دقيقا خود انفعال است؛ چرا كه نسبت به وضعيت ديگران بيتفاوت ميشوند و حداكثر با يك بيانيه كار را تمام ميكنند. به عبارتي ديگر در چنين وضعيتي آنان بيقانوني را پذيرفتهاند. مثل انفعالي كه خاتمي در برگزاري انتخابات مجلس هفتم داشت و در نهايت اثر عمل شوراي نگهبان را پذيرفت
0 Comments:
Post a Comment
<< Home