آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Saturday, June 11, 2005

آزادشان كنيد

شنبه 21 خرداد 1384
براي چيدن آخرين جمله‌ي جهان
كلمه كم آورده‌ام
لطفا حروف روشن رازداران را آزاد كنيد
آزادشان كنيد
آن‌ها فرزندان فرصت‌گريز هزاره‌ي نان‌اند
كه در پايداري خويش
جهان را از پير شدن بازمي‌دارند
آزادشان كنيد
پرستويي كه امروز قفس‌نشين شماست
فردا عقاب قفل‌شكني خواهد شد
كه به قله‌ي مه گرفته‌ي قاف هم قناعت نخواهد كرد
آزادشان كنيد
آن‌ها كامل‌ترين كمربستگان باران‌اند
كه ما رؤياهاي بي‌گرگ خويش را
در آهوترين پيراهن بي‌فريب‌شان شسته‌ايم
آزادشان كنيد
پروانه‌اي كه از آخرين آواز آتش گذشته است
ديگر از گر گرفتن بر باد رفته‌ي خود
نخواهد ترسيد
تنها درتلاوت مخفي ما تكثير خواهد شد
مثل ستاره در آسمان
ترانه در كوه و
كلمه در كتاب
هي رفته بر آب، درياب
آخرين جمله‌ي جهان ما
علاقه به آزادي آدمي است
كه در چيدن چلچراغ آن
كلمه كم نمي‌آوري
م

از سيد علي صالحي

0 Comments:

Post a Comment

<< Home