صداي شيخ فضل الله ميآيد
دوشنبه 30 خرداد 1384
خاتمي بايد شرمنده باشد از انتخاباتي كه برگزار كرد و پاي آن مهر تأييد زد. آن از انتخابات مجلس هفتمش كه بارها گفته بود آزاد و عادلانه نيست و بالاخره با تشري كوچك بله قربان گفت و اين از انتخابات فعلياش كه بر تقلب در آن به ديدهي اغماض نگريست. هشت سال پيش از صندوقهاي انتخابات هاشمي كه شعارش اصلا توسعهي سياسي هم نبود، خاتمي بيرون آمد و حالا از صندوقهاي انتخابات خاتمي كه با شعار قانونگرايي و توسعهي سياسي از دل جنبش دوم خرداد سر برآورد، احمدينژاد. خاتمي كاري كرد كه براي اولين بار در طول تاريخ مبارزات ملت ايران، خط فكري شيخفضلالله در يك قدمي كسب تام و تمام قدرت سياسي در ايران باشد. گويي اقتدارگرايان در يك دست خود رسائل شيخ را گرفتهاند و با قرائت آن آزادي و دموكراسي را نه هديهي بشري كه هديهي طايفهي ظاله ميدانند و توان خود را بر از بين بردن آن گذاشتهاند و با دست ديگرشان سلاح محمدعلي شاهي به روي ملت نشانه رفتهاند. مگر نبود شيخ مشروعهخواهشان كه هفتصد قبضه سلاح از اسلحهخانهي دربار به امانت گرفت و در دروازه قزوين به مقابله با سردار و سالار مليمان رفت تا گام آخر را در اثبات جملاتش بردارد كه قانون مشروطه با دين اسلام مباينت دارد و مشروطهطلبان مرتدند چون مشروطه به جاي تقويت دولت اسلام، تضعيف سلطان اسلامپناه ميكند. ما با هاشمي گام بلندي به پيش برداشتيم و اكنون با خاتمي آرزو ميكنيم كه بتوانيم به شانزده سال پيش برگرديم تا از سقوط به بربريت انديشه نجات يابيم
آقايان ميگويند شوراي نگهبان 300 هزار نفر را تعليم داد و يك سال حقوق، و اكنون آنها در پاي صندوقهاي رأي، خواستهاش را انجام دادند. ميگويم آيا هشت سال كافي نبود تا 400 هزار نفر (يعني سالي 50 هزار نفر) را سازماندهي كنيد تا در پاي صندوقهاي رأي از خواستهي مردم پاسداري كنيد؟ و هزار كار نكردهي ديگر كه بايد به وقتش گفت و گفت و گفت و پاسخ خواست. دل پري است از اين مشاركت و خاتمي
اكنون هيچ راهي برايمان نمانده است كه براي جلوگيري از بازگشت به دههي شصت، در مقابل اقتدارگرايان و مطلقهخواهان به كسي آري بگوييم كه در نه گفتن به او ترديدي نداشتيم. اقتدارگرايان اكنون با انباني از كينه قدرت را به دستخواهند گرفت و برادر حسين و انصار با اين انبان فرصت عقدهگشايي خواهند يافت
آقايان ميگويند شوراي نگهبان 300 هزار نفر را تعليم داد و يك سال حقوق، و اكنون آنها در پاي صندوقهاي رأي، خواستهاش را انجام دادند. ميگويم آيا هشت سال كافي نبود تا 400 هزار نفر (يعني سالي 50 هزار نفر) را سازماندهي كنيد تا در پاي صندوقهاي رأي از خواستهي مردم پاسداري كنيد؟ و هزار كار نكردهي ديگر كه بايد به وقتش گفت و گفت و گفت و پاسخ خواست. دل پري است از اين مشاركت و خاتمي
اكنون هيچ راهي برايمان نمانده است كه براي جلوگيري از بازگشت به دههي شصت، در مقابل اقتدارگرايان و مطلقهخواهان به كسي آري بگوييم كه در نه گفتن به او ترديدي نداشتيم. اقتدارگرايان اكنون با انباني از كينه قدرت را به دستخواهند گرفت و برادر حسين و انصار با اين انبان فرصت عقدهگشايي خواهند يافت
2 Comments:
About educating 400,000 people...
They (Khatami and other reformists in power) must have forgotten. As did you. Now (and only now) we remember!
من دور اول به معين راي دادم و دور دوم از ترس به هاشمي! اما انتخاب احمدي نژاد را هم قبول دارم . چون من و شما نمي پسنديم دليل بر تقلب نيست . حتما ديدي مردم عادي را كه شيريني پخش مي كردند نديديد؟ در محل كار من همه به هم تبريك مي گفتند! همه هم مردم عادي بودند نه بسيجي نه سپاهي . ظرفيت باخت داشته باشيم و گر نه از درس به اين تلخي حتي تجربه هم كسب نمي كنيم
Post a Comment
<< Home