آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Saturday, July 30, 2005

اندوهناك شب

شنبه 8 مرداد 1384
اين روزها نمي‌توانم از ياد و نام گنجي دور باشم. تمام ذهن و وجودم را تسخير كرده است. بغض گلويم را مي‌فشرد و دعايم را براي سلامتي و رهايي‌اش به آسمان مي‌فرستد. تا آن جا كه به خاطر دارم، گنجي اولين زنداني ماست كه چنين دل‌قوي‌دارانه به اعتصاب غذا نشسته است؛ آن هم نه براي خود كه براي نقض حقوق بشر و به مسلخ بردن آزادي و حرمت انسان. و چه تلخ است كه اين اعتراض در حكومتي شكل گرفته است كه نام اسلام را با خود حمل مي‌كند. و چه سخت است كه اين اعتصاب حق‌مدار در جامعه‌اي محقق شده است كه بيست و هفت سال پيش انقلابي را با خواست آزادي و عدالت به پيروزي رساندند و اكنون از آن خواست،‌ دودي هم بر هوا ننشسته است. و چه دردناك است كه حاكمانمان نيش تعرض‌شان به حكومت پهلوي را از ياد برده‌اند كه مخالفانش را به سلابه مي‌كشيد و اكنون خود با مخالفانشان چه‌ها نمي‌كنند. و چه رنج‌آور است كه گنجي درد ملتي را بازتاب مي‌دهد كه حافظه‌ي تاريخي ضعيفي دارند. اما من و تو بايد بخش خودآگاه ذهن ملت باشيم. اين رسالت تاريخي‌اي است كه گنجي بر دوش كشيد و نبايد بر زمين بماند. ديشب با ياد گنجي اين شعر نيما را مرور كردم كه
هنگام شب كه سايه‌ي هر چيز زير و روست
درياي منقلب
در موج خود فروست
هر سايه‌اي رميده به كنجي خزيده است
سوي شتابهاي گريزندگان موج.
بنهفته سايه‌اي
سر بر كشيده ز راهي.
اين سايه، از رهش
بر سايه‌هاي ديگر ساحل نگاه نيست.
او را، اگر چه پيدا يك جايگاه نيست
با هر شتاب موجش باشد شتابها.
او مي‌شكافد اين ره را كاندران
بس سايه‌اند گريزان.
خم مي‌شود به ساحل آشوب.
او انحناي اين تن خشك است از فلج.
آنجا، ميان دورترين سايه‌هاي دور
جا مي‌گزيند
ديده به ره نهفته نشيند.

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام..آقای نوری بسیار غم انگیز است سرنوشت گنجی ...اسلام مظهر خشونت است نه عطوفت . در ÷ناه ایزد

3:59 AM  
Blogger Noorinia said...

از اسلام قرائت‌هاي گوناگوني وجود دارد. قرائت آقاي مصباح و حاكمان ما آن را خشونت ورزانه معرفي مي‌كند. اما قرائت محمد و علي و بسياري از مسلمانان آزاد انديش چنين نيست. مدرس مظهر قرائت موازنه‌ي عدمي در دوره‌ي معاصر است. در فرصتي از او خواهم نوشت

8:53 AM  

Post a Comment

<< Home