تاختن بر دموكراسي
پنجشنبه 8 شهريور 1386
سریالی از یکی از شبکههای تلویزیون با عنوان «گل یا پوچ» پخش میشود. بخشهایی از آن را دیدم. ماجرای مرفه بیدردی است که به عنوان داوطلب در انتخابات شرکت کرده است تا خلقالله به او رای دهند. ماجراهای گوناگونی اتفاق میافتد که محور اصلی و مهم آن این است که وی از دموکراسی سخن میگوید ولی نمیداند چیست. آن چه را که میگوید سخن خودش نیست. کس دیگری که رفتارهای مزورانهای دارد در گوش او میخواند و او طوطیوار از دموکراسی و آزادی سخن میگوید
انتخابات و ساز و کارهای دموکراتیک در این سریال طنزگونه به سخره گرفته میشوند و چنین تلقین میکند که در پس هر آزادیخواهی و دموکراسیخواهی اجنبیای خفته است که در تلاش است تا با نام آزادی و دموکراسی طرفداران خود را بر شما حاکم کند. بماند که همین تلویزیون که چنین به انتخابات میتازد روزهای مرتبط با انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و غیره گلوی خود را پاره میکند که باید مشتی به دهان دشمنان زد
سریال تلاش دارد تا از نیروها و افرادی که از آزادی و دموکراسی سخن میگویند اعتمادزدایی کند. این در صورتی است که اکنون در جمهوری اسلامی کسانی از این گفتمان دفاع میکنند که خود از نیروهای آن محسوب میشوند. به عبارتی دیگر تلویزیون بر سر شاخ بن میبرد و بخشی از توان جمهوری اسلامی را تلف میکند. اعتماد سرمایهای اجتماعی است که در طول زمان و به سختی ایجاد میشود ولی تخریب آن بسیار آسان است. آیا تلویزیون به عواقب کار خود میاندیشد؟
انتخابات و ساز و کارهای دموکراتیک در این سریال طنزگونه به سخره گرفته میشوند و چنین تلقین میکند که در پس هر آزادیخواهی و دموکراسیخواهی اجنبیای خفته است که در تلاش است تا با نام آزادی و دموکراسی طرفداران خود را بر شما حاکم کند. بماند که همین تلویزیون که چنین به انتخابات میتازد روزهای مرتبط با انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و غیره گلوی خود را پاره میکند که باید مشتی به دهان دشمنان زد
سریال تلاش دارد تا از نیروها و افرادی که از آزادی و دموکراسی سخن میگویند اعتمادزدایی کند. این در صورتی است که اکنون در جمهوری اسلامی کسانی از این گفتمان دفاع میکنند که خود از نیروهای آن محسوب میشوند. به عبارتی دیگر تلویزیون بر سر شاخ بن میبرد و بخشی از توان جمهوری اسلامی را تلف میکند. اعتماد سرمایهای اجتماعی است که در طول زمان و به سختی ایجاد میشود ولی تخریب آن بسیار آسان است. آیا تلویزیون به عواقب کار خود میاندیشد؟
در جمهوری اسلامی ساز و کارهای نظارتی و استصوابی وجود دارد که هر کسی داوطلب نمایندگی نشود. چه نمایندگی مجلس و چه شورای شهر. در صورتی که در این سریال این بخش نادیده گرفته شده است و چنین تلقین میکند که هر کسی بخواهد میتواند کاندیدای نمایندگی شود. پس فیلترهای شوراهای نظارت کجاست که چنین بیدرد وابسته به اجانبی توانسته است وارد گود بازی شود. در صورتی که فیلترهای موجود به خود نیروهای انقلاب و جمهوری اسلامی که قرائتی متفاوت از اقتدارگرایان دارند چندان اجازهی حضور در عرصههای سیاسی داده نمیشود
بار دیگر بر من مسجل شد که هنرمند با شعور ملی بسیار کم داریم. اکبر عبدی در این سریال نقش محوری دارد. او همان مرفه بیدردی است که تلاش دارد تلقین کند دموکراسیخواهان و آزادیخواهان وابستگان به اجانب هستند و منافع ملی برای آنان اصلا اهمیتی ندارد. اکبر عبدی شاید در گفت و گوهایش خود را دموکرات نشان دهد و نمیتواند چنین نباشد. چرا که فضای هنرمندی چنین میطلبد. ولی آیا این بازی تلاشی در جهت مبارزه با ایدههای دموکراسیخواهانه نیست؟ این بازی تا چه حد به تخریب تلاش صد سالهی ما برای برقراری حکومت قانون بر حسب نظر جمع که از مشروطه به این سو در این دیار استبدادزده شکل گرفته است یاری میرساند. مسلما تلاش عبدی در جهت تقویت بنیه آزادیخواهی و جریان مظلوم مردمسالاری در ایران نیست. به راستی عبدی و امسال او چگونه در مقابل ملت و تاریخ ایران پاسخگو خواهند بود؟
1 Comments:
دوست عزیز آقای نوری نیا شما درباره شبه هنرمندی به نام اکبر عبدی صحبت می کنید که برای خرج عمل خود حاضر است در کار ده نمکی بازی کند و او را هنرمندی بدون همتا بداند. چیزی برای بازیگر هنرپیشه نمانده که بخواهد به مردمش پاسخ بدهد.
Post a Comment
<< Home