كمدي انتقاد
چهارشنبه 9 آبان 1386
ميخواهد جشنوارهي انتقاد به دولت راه بياندازد و منتقد برگزيده انتخاب كند و جايزه بدهد. اين هم از آن طنزهاي تلخي است كه سراغش را در اين خرابآباد ميتوان گرفت. همه چيز به صورت يك كمدي مضحك و مسخره جلوه ميكند و يا به دنبال اين هستند كه چنين جلوه بدهندش. مگر همه چيز به بازي گرفته نشده است، اين هم يكي ديگر. نقد و انتقاد كه از دين و ايمان مردم بالاتر نيست كه چنين مضحكه شده و توپ بازي اصحاب قدرت. و الا مگر بر كسي پنهان است كه در اين ديار بر سر مطبوعات و دانشگاهيان كه مهمترين كانونهاي انتقادي هستند، چه بلايي آمد كه هنوز هم ادامه دارد. در همين سال جاري چند نشريه حكم تعطيلي گرفتند و چند استاد دانشگاه كه نقدي بر زبان ميراندند خانهنشين شدند. اصلا اين حديث تكراري تاريخ اين ديار است، و در اين سالها حديث روزمرگيمان شده است. حرفهاي تكراري هر روزمان كه فلان نشريه بسته شد. فلاني اخطار گرفت، فلاني احضار شد، فلاني تنبيه شد، فلاني حكم گرفت. ديگر برايمان عادي عادي شده است. براي همين جشنواره انتقاد امري مسخره مينمايد. علاوه براين كه مسخرگي در ذات آن نيز نهفته است. چرا كه براي انتخاب انتقاد خوب كلي شاخص تعريف ميكنند كه دولتي است؛ يعني برآمده از كانون قدرت سياسي. ذات انتقاد، نپذيرفتن محدوديت است. محدوديت در نقد قدرت بيمعنا است. ميگويند: نقد منصفانه. انصاف از نگاه كه؟ همين كلمه محدوديتآور است. انصاف را عقل جمعي تعريف ميكند كه به لحاظ حقوقي ميشود همان هيأت منصفهاي كه هيچگاه حضور ندارد و اگر دارد با گزينش دولتي شكل ميگيرد. حكم عقل جمعي دربارهي نقد، نياز به كنارهگيري قدرت از حيطهي نقد دارد. اين نيز در اين خرابشده امكانپذير نيست
0 Comments:
Post a Comment
<< Home