دربارهي انتخابات-2
دوشنبه 27 آذر 1385
دربارهي انتخابات فارغ از اين كه چه كساني رأي آوردهاند يا نياوردهاند، چند نكته قابل ذكر است:
اول، آن كه فضاي انتخابات، فارغ از رقابتهاي سالم، ضروري و كافي بود. چرا كه امكان بيان عقايد گوناگون دربارهي انتخابات، عملكردهاي شوراها و خبرگان، چرايي و دلايل مشاركت و عدم مشاركت و شفافسازي مرزها وجود نداشت. همين نيز موجب شد تا تجهيز شناختي لازم براي مشاركت در انتخابات شكل نگيرد و رأي دادن مخصوصا در مورد خبرگان با آگاهي و شناخت صورت نگيرد. آنهايي هم كه به عنوان دواطلب نمايندگي خبرگان بودند، در تبليغاتشان نيز فقط از تقدس ولايت فقيه و لزوم مجلس خبرگان و جايگاه آن ميگفتند و از نوع و فعاليت خود و يا برنامهشان چيزي نميگفتند.
دوم، حداقل در صندوق رأياي كه من رفتم، مردم در قبال مجلس خبرگان گيج و منگ بودند. وقتي وارد صندوق ميشدند شناسنامهي خود را به اولين ميز ميدادند كه به مجلس خبرگان تعلق داشت و خواه و ناخواه اولين برگه خيلي زود به دستشان داده ميشد. در مدتي كه آن جا بودم ميديدم كه بدون انگيزه و صرفا بر مبناي آشنايي قبلي رأي داده ميشد. از اين جهت ميتوان به سادگي نتيجه گرفت كه اگر انتخابات خبرگان با شوراي شهر همراه نميشد، احتمالا به سختي يك سوم اين جمعيت در آن شركت ميكردند؛ به عبارتي ديگر مردم در صندوقهاي رأي با وضعيت ناخواسته مواجه ميشدند.
سوم، رأي تهران در همين حدي كه تاكنون اعلام شده است، كمي عجيب به نظر ميرسد. در دورهي قبل كه اصولگرايان رأي آوردند، حدود 700 هزار نفر در انتخابات شورا شركت كرده بودند. آنهايي كه شركت نكرده بودند، را ميتوان عمدتا افراد خواهان تغيير و اصلاح دانست. از اين جهت هر گاه اين افراد در انتخابات شركت كنند، معادله نميتواند به سود اصولگرايان تمام شود. اكنون گفته ميشود در تهران حدود 2 ميليون نفر شركت كردهاند (حدود يك ميليون و سيصدي هزار نفر بيشتر)، به نظر ميرسد اكثر اين افراد كساني باشند كه عمدتا به اصلاحات رأي دادهاند و كمتر به سمت اصولگرايان ميل پيدا ميكنند. بنابر اين، به سختي ميتوان شمارش آرا داراي دقت لازم دانست
چهارم، دو خبر بيارتباط با موضوع، از آخرين پيامدهاي اقتدارگرايي بيقوارهي دولت فعلي كه ادامهدار خواهد بود: اول آن كه بانكهاي امارات و بحرين نيز به جمع بانكهاي اروپايي و امريكايي پيوستند و حاضر به گشايش اعتبارات اسنادي نيستند كه خود موجب افزايش هزينهي گشايش چنين اعتباراتي در بانكها و هدر رفتن منابع مالي كشور است. و دوم اين كه 40 مؤسسه پژوهشي جهان در پي برگزاري كنفرانس هولوكاست در تهران روابط خود را با ايران قطع كردند كه روزهاي آينده بايد منتظر قطع روابط ديگر مؤسسات در تمام حوزهها بود.
اول، آن كه فضاي انتخابات، فارغ از رقابتهاي سالم، ضروري و كافي بود. چرا كه امكان بيان عقايد گوناگون دربارهي انتخابات، عملكردهاي شوراها و خبرگان، چرايي و دلايل مشاركت و عدم مشاركت و شفافسازي مرزها وجود نداشت. همين نيز موجب شد تا تجهيز شناختي لازم براي مشاركت در انتخابات شكل نگيرد و رأي دادن مخصوصا در مورد خبرگان با آگاهي و شناخت صورت نگيرد. آنهايي هم كه به عنوان دواطلب نمايندگي خبرگان بودند، در تبليغاتشان نيز فقط از تقدس ولايت فقيه و لزوم مجلس خبرگان و جايگاه آن ميگفتند و از نوع و فعاليت خود و يا برنامهشان چيزي نميگفتند.
دوم، حداقل در صندوق رأياي كه من رفتم، مردم در قبال مجلس خبرگان گيج و منگ بودند. وقتي وارد صندوق ميشدند شناسنامهي خود را به اولين ميز ميدادند كه به مجلس خبرگان تعلق داشت و خواه و ناخواه اولين برگه خيلي زود به دستشان داده ميشد. در مدتي كه آن جا بودم ميديدم كه بدون انگيزه و صرفا بر مبناي آشنايي قبلي رأي داده ميشد. از اين جهت ميتوان به سادگي نتيجه گرفت كه اگر انتخابات خبرگان با شوراي شهر همراه نميشد، احتمالا به سختي يك سوم اين جمعيت در آن شركت ميكردند؛ به عبارتي ديگر مردم در صندوقهاي رأي با وضعيت ناخواسته مواجه ميشدند.
سوم، رأي تهران در همين حدي كه تاكنون اعلام شده است، كمي عجيب به نظر ميرسد. در دورهي قبل كه اصولگرايان رأي آوردند، حدود 700 هزار نفر در انتخابات شورا شركت كرده بودند. آنهايي كه شركت نكرده بودند، را ميتوان عمدتا افراد خواهان تغيير و اصلاح دانست. از اين جهت هر گاه اين افراد در انتخابات شركت كنند، معادله نميتواند به سود اصولگرايان تمام شود. اكنون گفته ميشود در تهران حدود 2 ميليون نفر شركت كردهاند (حدود يك ميليون و سيصدي هزار نفر بيشتر)، به نظر ميرسد اكثر اين افراد كساني باشند كه عمدتا به اصلاحات رأي دادهاند و كمتر به سمت اصولگرايان ميل پيدا ميكنند. بنابر اين، به سختي ميتوان شمارش آرا داراي دقت لازم دانست
چهارم، دو خبر بيارتباط با موضوع، از آخرين پيامدهاي اقتدارگرايي بيقوارهي دولت فعلي كه ادامهدار خواهد بود: اول آن كه بانكهاي امارات و بحرين نيز به جمع بانكهاي اروپايي و امريكايي پيوستند و حاضر به گشايش اعتبارات اسنادي نيستند كه خود موجب افزايش هزينهي گشايش چنين اعتباراتي در بانكها و هدر رفتن منابع مالي كشور است. و دوم اين كه 40 مؤسسه پژوهشي جهان در پي برگزاري كنفرانس هولوكاست در تهران روابط خود را با ايران قطع كردند كه روزهاي آينده بايد منتظر قطع روابط ديگر مؤسسات در تمام حوزهها بود.
1 Comments:
ba nazaraate shoma piramoone entekhabaat movafegham.
safar-nameh-ye-electronic gardgiri shod !!
Post a Comment
<< Home