اعدام صدام و شعور ايرانيان
چهارشنبه 13 دي 1385
خبر اعدام صدام خيلي زود پيچيد. اما شور و شعفي ايجاد نكرد. برخي از ته دل خوشحال شدند اما بسياريشان اين خوشحالي را بروز نداند. بگذريم از اين كه شادماني اجتماعي نيز شكل نگرفت. چرا چنين شد؟ مگر صدام عامل تجاوز به كشورمان نبود؟ و مگر در اين جنگ بهترين عزيزان و جوانان اين مرز و بوم به شهادت نرسيدند؟ مگر مردم فراموش كردهاند كه هر روز جنازهي تعدادي از اين جوانان در كوي و برزن اين كشور تشييع ميشد و مگر اكنون هر از گاهي استخوانهاي به جاي مانده از آنان كه گاه با سوء استفادهي كانونهاي قدرت نيز همراه است و استخوانها نيز به بازي گرفته ميشوند، تشييع نميشود؟ نگوييد مردم حافظهي تاريخي ندارند؟ كسي هشت سال پر درد را از ياد نبرده است. پس چرا انتشار خبر اعدام ديكتاتور كه مورد استقبال وسايل ارتباط جمعي و نيز بسياري از وبلاگها قرار گرفت، چندان مورد استقبال مردم واقع نشد؟
در اين باره بايد به اين نكات توجه كرد
اول، محاكمه و اعدام صدام فارغ از نقش او در جنگ تحميلي صورت گرفته بود. علاوه بر اين كه سقوط و محاكمهي او نه توسط مردم عراق كه توسط عامل خارجي انجام شده است. صدام، در شرايط يك اسير قرار داشت
دوم، صلح با كشور عراق و برقراري روابط با آن كشور و گشودهشدن راههاي عتبات در دوران حكومت صدام، از بغض و كينهي ايرانيان نسبت به او تاحدودي كاست. علاوه بر اين كه دور شدن هفده ساله از جنگ كينهها را نيز كمرنگ كرده است
سوم، ايرانيان به لحاظ شخصيت پايهشان، افرادي كينهتوز نيستند. بگذريم از اين كه سيماي جمهوري اسلامي در سريالهاي خود چيز ديگري را نشان ميدهد كه غير ممكن است مثال آن را بتوان در جامعهمان يافت، ولي در مجموع ايرانيان نه جنگطلب هستند و حاضر به تداوم وضعيت جنگي و نه افرادي مستعد براي تداوم بلند مدت دشمنيها. چنين وضعيتهايي عمدتا توسط كانونهاي قدرت و حكومتها تقويت و دنبال شده است
چهارم، جنگ عامل تداومبخش يك سويه ندارد و ايرانيان اين را به خوبي دريافتهاند. اگر قرار است دربارهي جنگ ايران و عراق قضاوت عادلانهاي صورت گيرد، صدام يك سوي قضيه است. سوي ديگرش كشورهاي غربي از جمله امريكا و ضلع سومش نيز برخي از كانونهاي قدرت داخلي هستند كه طي سالهاي گذشته اطلاعات اندكي در مورد نقش آنان در تداوم بينتيجهي جنگ منتشر شد. از اين رو، در يك محاكمهي عادلانه بايد نقش همه را بررسي كرد
پنجم، مجموعهي عوامل بيان شده علاوه بر ديگر عوامل موجب شده است كه حس انتقامجويي ايرانيان نسبت به صدام كاهش يابد و كمرنگ شود. حسي كه ناشي از شعور و درك واقعبينانهي ايرانيان است. شعور و دركي كه كمتر در حاكمان آنان تبلور مييابد. رگههايي از عقل سليم در رفتار ايرانيان در قبال اعدام صدام ميتوان ديد. كاش حاكمان ما نيز از اين عقل بهرههايي برده بودند
خبر اعدام صدام خيلي زود پيچيد. اما شور و شعفي ايجاد نكرد. برخي از ته دل خوشحال شدند اما بسياريشان اين خوشحالي را بروز نداند. بگذريم از اين كه شادماني اجتماعي نيز شكل نگرفت. چرا چنين شد؟ مگر صدام عامل تجاوز به كشورمان نبود؟ و مگر در اين جنگ بهترين عزيزان و جوانان اين مرز و بوم به شهادت نرسيدند؟ مگر مردم فراموش كردهاند كه هر روز جنازهي تعدادي از اين جوانان در كوي و برزن اين كشور تشييع ميشد و مگر اكنون هر از گاهي استخوانهاي به جاي مانده از آنان كه گاه با سوء استفادهي كانونهاي قدرت نيز همراه است و استخوانها نيز به بازي گرفته ميشوند، تشييع نميشود؟ نگوييد مردم حافظهي تاريخي ندارند؟ كسي هشت سال پر درد را از ياد نبرده است. پس چرا انتشار خبر اعدام ديكتاتور كه مورد استقبال وسايل ارتباط جمعي و نيز بسياري از وبلاگها قرار گرفت، چندان مورد استقبال مردم واقع نشد؟
در اين باره بايد به اين نكات توجه كرد
اول، محاكمه و اعدام صدام فارغ از نقش او در جنگ تحميلي صورت گرفته بود. علاوه بر اين كه سقوط و محاكمهي او نه توسط مردم عراق كه توسط عامل خارجي انجام شده است. صدام، در شرايط يك اسير قرار داشت
دوم، صلح با كشور عراق و برقراري روابط با آن كشور و گشودهشدن راههاي عتبات در دوران حكومت صدام، از بغض و كينهي ايرانيان نسبت به او تاحدودي كاست. علاوه بر اين كه دور شدن هفده ساله از جنگ كينهها را نيز كمرنگ كرده است
سوم، ايرانيان به لحاظ شخصيت پايهشان، افرادي كينهتوز نيستند. بگذريم از اين كه سيماي جمهوري اسلامي در سريالهاي خود چيز ديگري را نشان ميدهد كه غير ممكن است مثال آن را بتوان در جامعهمان يافت، ولي در مجموع ايرانيان نه جنگطلب هستند و حاضر به تداوم وضعيت جنگي و نه افرادي مستعد براي تداوم بلند مدت دشمنيها. چنين وضعيتهايي عمدتا توسط كانونهاي قدرت و حكومتها تقويت و دنبال شده است
چهارم، جنگ عامل تداومبخش يك سويه ندارد و ايرانيان اين را به خوبي دريافتهاند. اگر قرار است دربارهي جنگ ايران و عراق قضاوت عادلانهاي صورت گيرد، صدام يك سوي قضيه است. سوي ديگرش كشورهاي غربي از جمله امريكا و ضلع سومش نيز برخي از كانونهاي قدرت داخلي هستند كه طي سالهاي گذشته اطلاعات اندكي در مورد نقش آنان در تداوم بينتيجهي جنگ منتشر شد. از اين رو، در يك محاكمهي عادلانه بايد نقش همه را بررسي كرد
پنجم، مجموعهي عوامل بيان شده علاوه بر ديگر عوامل موجب شده است كه حس انتقامجويي ايرانيان نسبت به صدام كاهش يابد و كمرنگ شود. حسي كه ناشي از شعور و درك واقعبينانهي ايرانيان است. شعور و دركي كه كمتر در حاكمان آنان تبلور مييابد. رگههايي از عقل سليم در رفتار ايرانيان در قبال اعدام صدام ميتوان ديد. كاش حاكمان ما نيز از اين عقل بهرههايي برده بودند
1 Comments:
تحلیلت زیباست ولی من فکر کنم علت نریختن مردم توی خیابانوا این بود که دوست داشتند برای جنایت علیه ایران هم محاکمه بشه. من با یه جانباز 70 درصد صحبت می کردم گفت بهت زده شدم چون می خواستم صدام یه چند روز مثل من زندگی کنه. بعید می دونم کینه کم شده باشه.
Post a Comment
<< Home