آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, January 10, 2007

هسته‌اي كه ممكن است ما را ببلعد

چهارشنبه 20/10/85
قرار بر اين بوده است كه ما بر حق هسته‌اي خود پاي بفشاريم و به انرژي هسته‌اي صلح‌آميز دست‌ يابيم. اما اكنون ماجرا به نحوي شده كه گويي همان هسته دارد ما را مي‌بلعد و چيزي نمانده تا از گلو به پايين بفرستد و در معده‌اش جاي دهد. آن گاه ديگر قطعا فضايي كاملا متفاوت برايمان شكل خواهد گرفت كه نمي‌توان به راحتي خروجي آن را ترسيم كرد. گاهي اوقات وقتي اين اصرار عجيب و غيرعقلاني بر نحوه‌ي دست‌يابي به فن‌آوري را مي‌بينيم، چند فرضيه در ذهن شكل مي‌گيرد
اول آنكه گويي ديوانه شده‌ايم. دقيقا به همان معني‌اي كه حكيم بزرگ ايران‌زمين، فردوسي، از آن افاده مي‌كند
دوم آن كه گويي هيچ راهي براي آمدن امام زمان در ذهن نداريم به جز آن كه فساد، عالم را در برگيرد و ما نيز آمده‌ايم تا با برنامه‌هاي غلط خود زمينه‌ها را آماده كنيم. اين كه در اين يكي دو ساله اخير تأكيد بيشتري بر اين وظيفه (آماده‌سازي ظهور) مي‌كنيم، با توجه به برنامه‌ها، سياست‌هاي داخلي و خارجي، آيا چيزي جز به فساد كشيدن عالم (مخصوصا عالم خودمان) نتيجه‌اي دارد؟
سوم آن كه گويي مهره‌هايي وجود دارند كه سياست‌هاي ما را در جهت خواست امپرياليسم و ابرقدرت‌ها سوق مي‌دهند. خواست امپرياليسم چيزي نيست به جز وجود ايراني ضعيف، آسيب جدي ديده، ناتوان از بازسازي، بحران‌زده، بيمار و خالي شده از نخبگان. آيا سياست‌هاي اجرايي اين چند ساله همه در جهت تحقق چنبن خواستي نبوده است؟ خواست امريكا اين بود كه در عرض يك سال مسيحي دو قطعنامه عليه ايران از شوراي امنيت بيرون بيايد كه آمد. خب!‌ چه كسي اين زمينه را براي امريكا مهيا كرد؛ غير از خود ما. و جالب اين كه روس‌ها كه اين‌ همه به آن‌ها اتكا كرده بوديم، اولين رأي موافق را دادند
چهارم آن كه گويي به جز دروغ چيزي ديگر نياموخته‌ايم و آن را همچون نقل و نبات بر زبان مي‌آوريم. اين دروغ فقط خود را در بيان اخبار و تحليل از شرايط، نشان نمي‌دهد بلكه در به كار بردن معناي مفاهيم نيز جاي‌گير شده است. مي‌گوييم مهر بورزيم، آن گاه تخم دشمني مي‌كاريم. مي‌گوييم سياست ما عين ديانت ماست، ولي ديانت را نه در دوستي و مهر و مكارم اخلاق كه در رذايل و نفاق و دشمني‌ورزي و پافشاري بر آن و بزرگنمايي‌اش جلوه مي‌دهيم. مي‌گوييم عدالت و بر توزيع فقر پاي مي‌فشاريم و توليد ملي را با بحران مواجه مي‌كنيم و معلوم نيست ذخيره‌ي ارزي كشور خرج چه مي‌شود. مي‌گوييم مردم‌سالاري، و آزادي را ذبح مي‌كنيم و در اگر بتوانيم در آرا دست مي‌بريم. قطعنامه‌ي شوراي امنيت را يك ورق‌پاره معرفي مي‌كنيم. مي‌گوييم انرژي هسته‌اي حق مسلم ماست و راهي را مي‌رويم كه اين حق براي هميشه از ما گرفته شود. قطعا در نزاع حلوا خيرات نمي‌كنند
پنجم آن كه گويي ما مي‌دانيم سياست‌هاي غلطي در پيش گرفته‌ايم يا مي‌دانيم شعارهايمان به نتيجه نخواهد رسيدو در ساختار كنوني ناتوان از برآوردن انتظارات مردم هستيم. پس بايد تمام تقصيرات، عقب‌ماندگي‌ها، تشديد فقر، فوران آسيب‌هاي اجتماعي، كاهش توليد و درآمد سرانه‌ي ملي و مهاجرت مغزها را به سر ديگري بشكنيم. حال اصرار بر حق هسته‌اي و فشار جهاني بر ما موجب مي‌شود كه شكست سياست‌هاي غلط را به عملكرد امريكاي جهانخوار و دشمنان اسلام نسبت دهيم نه به بي‌عقلي‌هاي خودمان. منظورم به يكي دو نفر نيست؛ گويي به لحاظ تمدني به چنين درجه‌اي رسيده‌ايم
آخر آن كه واقعا ما نمي‌توانيم با امريكا برخوردي از نوع ديگر (غير از دشمني) داشته باشيم و از آن در جهت رشد و بالندگي كشور گام برداريم؟

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

عملکرد آقایان به گونه ای است, که گوی ای ماوریت ویژه دارند که این مملکت را نابود کنند. چرا که عملکرد آنها با حداقل بدیهیات نیز نمی خواند.

12:25 PM  
Anonymous Anonymous said...

استراتژی ای برای آیند عراق یا ایران؟ را در
www.kandokave.persianblog.com
ببینید.
دغاقله

9:55 AM  

Post a Comment

<< Home