تقابل احمدينژاد و امريكاي لاتين با سرمايهداري
دوشنبه 25/10/85
احمدينژاد به كشورهاي آمريكاي لاتين رفته است، كه به موضع ضدامريكايياش پاي فشاري كند. اما ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است. مخالفت كساني چون چاوز و اورتگا با امريكا از موضع سوسياليستي است و مخالفت كساني چون احمدينژاد از موضعي سياسي است. احمدينژاد خود از طايفهي راست است و مشكلي با جهان سرمايهداري ندارد. مگر برخي از مسائل اخلاقي كه البته مورد نقد جناح راست كشورهاي سرمايهداري نيز هست؛ مانند بحران در خانواده و آسيبهاي اخلاقي و امثالهم. برنامههاي احمدينژاد نيز در تقابل با سرمايهداري نيست. هيچ سوگيري سوسياليستي به غير از آن چه در كلام ميگويد كه فقط حرفي بيش نيست، ندارد. عدالت براي او فقط به زبان رانده ميشود. اما برنامههايش فقرگستر است تا فقرزدا و عدالتگستر. آقاي عبدي نوشته بود عدالت در اغما است. برايش نوشتم اصلا عدالتي نبوده و نيست تا به اغما برود. بحث عدالت در اين دوران سالبه به انتفاء موضوع است. به بحث اول برگردم. مخالفت احمدينژاد و سران كشورهاي سوسياليستي امريكاي لاتين با امريكا از دو موضع كاملا متفاوت و متقابل است. يكي پسروانه و ديگري پيشروانه. در اولي اگر مسأله سياسي حل شود، همه چيز حل است و در دومي مسألهي سياسي فرع بر قضيه است؛ چرا كه سوسياليسم و سرمايهداري قابل جمع نيستند. براي همين تقابل آنان ريشهاي است و زيربنايي و تقابل اينان روبنايي و چون روبنايي است، داد و قالش هم زياد. بر همين مبنا با حل آن مسألهي سياسي چه بسا دوستان فعلي به راحتي كنار زده شوند. مگر همين احمدينژاد نبود كه معتقد بود به جاي اشغال سفارت امريكا بايد سفارت شوروي اشغال شود. مشكل اساسي او و بسياري از كسان ديگر سوسياليسم است. آقايان و علماي ما راحتتر با سرمايهداري كنار ميآيند تا با سوسياليسم. اين با مباني عقيدتيشان هم بهتر جور درميآيد
1 Comments:
بابا دعوای اینا با امپریالیسم سطحی تر از اینه که بخوای تحلیل به این خوبی رو نثارشون کنی
Post a Comment
<< Home