آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Sunday, December 23, 2007

سكوت

يكشنبه 2 دي ماه 1386
وقتي در اداره‌اي، كارمندي دانسته يا نادانسته كاري كند كه موقعيت، ثبات،‌ پايداري، منافع، امكان رشد و ترقي آن اداره با بحران مواجه شود، اگر چنين وضعيتي براي آن اداره اهميت داشته باشد، ضمن مؤاخذه و تعليق، او را به مراجع قضايي معرفي مي‌كنند تا در دادگاه صالحه پاسخگو باشد و جزاي عمل خود را ببيند. حالا اگر به جاي كارمند، مدير آن اداره چنين كند چه اتفاقي مي‌افتد؟ چه كسي بايد مدير را مؤاخذه و به مراجع قضايي معرفي كند؟ او به چه كسي پاسخگو است؟ احتمالا مدير سازمان اصلي و مراجعي كه براي آن تعريف كرده‌اند. حالا اگر رييس آن سازمان اصلي چنين وضعيتي داشته باشد، چه؟ و اگر او رييس وزارتخانه و يا رييس دولت باشد چه؟ و اگر مجلسي كه تمام تلاشش را بر حمايت از آن رييس دولت گذارده و به نحوي نان‌خور آن دولت شده باشد، چشم بر روي خطاهاي بزرگي ببندد كه كشور را با بحران‌هاي عظيم مواجه كرده، چه؟ اگر كارمند اداره برق ضرري صد هزار توماني به اداره وارد كند، تاوان آن را بايد بپردازد. حالا اگر مصوبه‌اي غيركارشناسي ساعات كار را دستكاري كند كه 400 ميليارد تومان ضرر وارد كند، چه بايد كرد و كه بايد به آن رسيدگي كند؟ اگر شهرداري، 350 ميليارد تومان بدون مستندات مالي هزينه كرده باشد، چه؟ همين مثال را بگيريم برويم جلو. اگر كسي فقط در دو سال 150ميليارد دلار درآمد يك كشور را در دست داشته باشد و با ندانم‌كاري و خارج از برنامه‌هاي مصوب پول‌ها را در جامعه تزريق كند(البته روي سرسره‌اي بريزد كه به جاهاي خاص برود)‌ و نقدينگي را ظرف دو سال، بيش از دو برابر كند، و وضعيت تورمي و ركودي بر كشور حاكم نمايد، و بعد هم از انواع و اقسام ترفندهاي زباني و دروغ استفاده كند كه ديگران را مقصر جلوه دهد، چه بايد كرد؟ اگر فردي تجربة چند دهه برنامه‌ريزي در كشور را ناديده بگيرد و با حذف نظام برنامه‌ريزي كشور، انباشت تجربه را معدوم كند و به سنت نظام سياسي ايران پيش از مشروطه روي آورد و تجربة گسست را بار ديگر بر جامعه تحميل كند و نظامي را تحت مديريت خود سامان دهد كه به قول مدرس بازتوليد مجدد قانون 23 جوزا است كه حاكي از گسترش بي حد و حصر قوة مجريه و حكومت مركزي است، چه بايد كرد؟ اگر آن‌هايي كه بايد بر چنين عملكردي نظارت و بازخواست كنند، تنها قلم و زبان نقد در پيش گيرند و الزمات مسؤوليت خود را ناديده بگيرند، چه بايد كرد؟ راستي در چه وضعيتي، مدير، نالايق تشخيص داده مي‌شود؟ شرايط لياقت چيست