به كجا ميرويم؟
شنبه 22 مرداد 1384
مسائل هستهاي ما دارد كلاف سر در گم ميشود. متأسفانه گرههاي كوري به آن ميزنند كه ديگر گشودنش حتا با دندان نيز ممكن نخواهد بود. حتما قطعنامهي شوراي حكام را خواندهايد. از ايران خواستهاند سريعا فعاليت غني سازي را در اصفهان به حالت تعليق درآورد و به توافقهاي به عمل آمده در دو سال گذشته پايبند باشد. جالب آن كه حتا غير متعهدها نيز از ايران حمايت نكردند، بر خلاف انتظاري كه تهران ميكشيد و پيشبيني كرده بود كه آنان از قطعنامه حمايت نخواهند كرد. به نظرم اين خواستهي اروپاييان از سوي حاكمان ما نشنيده تلقي ميشود و آنان كار خود را ادامه خواهند داد. آخر ديگر نميتوان با يك بيانيه جا زد و بار ديگر به تعليق داوطلبانه بازگشت. پس دور باطل ادامه خواهد يافت. اين وضعيت البته قابل پيشبيني هم بود. ما روي اموري سرمايهگذاري كردهايم كه حبابي بيش نيست؛ مانند همان غير متعهدها. آن هم با اين ديپلماسي بسيار قوي كه داريم! آن هم در اين وانفساي تغيير مديريت خرد و كلان. متأسفانه در هنگامهاي كار عني سازي را شروع كردهايم به نظر بدترين زمان ميآيد، يعني نه وزير در جاي خود است و نه معاونانش و نه دبير شوراي امنيت ملي و نه سفرا و نه عقل سياسي و ... . تصميمي كه نيازمند به ديپلماسي قوي و پر انرژي است در زماني گرفته ميشود كه سيستم ديپلماسي ما فشل است و كسي نيست كه بتواند به رايزني و چانهزني بپردازد. باز هم بگوييد دست انگليسيها در كار است! به هر صورت اگر روند به همين منوال باشد به نظر ميرسد كم كم قطعههاي پازل كنار هم چيده ميشوند و شكل نهايي مشخص خواهد شد. فراموش نكنيد كه ماجراي كردستان هنوز ادامه دارد و همهي رسانههاي بيگانه حق دارند دربارهي آن تحليل ارائه دهند غير از رسانههاي داخلي. و فراموش نكنيد كه آن چه در آن جا ميگذرد با آن چه كه اين روزها در سخنان بوش و تصميم اروپا متجلي ميشود، در نهايت يك جهت را دنبال ميكند. نكند تجربهي گلستان و تركمنچاي تكرار شود. زبانم لال