سه شنبه 6 تير ماه 1385
خواست خدا در زمين آشوب نيست. بلكه صلح، نعمت و حكومت خوب است
اين جمله را از نامهاي نوشتم كه توسط خشايار شاه نوشته و به دست حجاران بر روي سنگ مرمري به خط ميخي حك شده است. اين نامه اكنون در تخت جمشيد نگهداري ميشود و در كنار آن ترجمهاش بر تابلويي نصب است
اين جمله را در يك ماه گذشته بارها خواندهام و ديدم، جملهي نغز و پرمغزي است و چيزي كم ندارد. شعاري است كه هنوز انسانيت آن را سر ميدهد و برايش تلاش ميكند. شعاري كه همچنان پس از دوهزار و پانصد سال زنده مانده است و دغدغهي بشر قرن بيست و يك نيز هست. دستيافتن به صلح و دوري از جنگ و خشونت در روابط بين فردي و بينالمللي، وجود نعمت براي گذران نسبتا آرام و سالم چند صباح زندگي تا دغدغهي نان و مسكن و آن چه براي گذران زندگي روزانه و روزمره لازم است، نداشته باشي تا بتواني به كشف استعدادهاي وجودي خودت و جامعهات نايل آيي و حكومت خوب تا حرمت انسانيات را پاس دارد و به خود حق ندهد به حريمت به هر بهانهاي تجاوز كند. اول بار اين تجاوز را از سوي جمشيد ديديم و قطعا خشايار شاه به خوبي آن را در خاطر خود داشته است. جمشيد وقتي به همه چيز رسيد و فرمانروايان جهان را در پيروي از خود ديد و آبادي ايرانزمين را نويد داد و مردم را در نعمت ديد، گفت: گر ايدون كه دانيد من كردم اين / مرا خواند بايد جهان آفرين
از اين پس رفتار او نيز تغيير كرد و خود را قدرت مطلقه خواند و رفتار مستبدانهاش خرد را از او دور كرد. فردوسي در اين باره چنين آورده است: بر او تيره شد فره ايزدي / به گژي گراييد و نابخردي
هر چند تعريف حكومت خوب در آن دوران با دوران ما متفاوت است و نيز آن چه آنان از نعمت مراد ميكردند با آن چه ما مراد ميكنيم متفاوت است، ولي همچنان صلح، نعمت و حكومت خوب دغدغه و هدف ما نيز هست
نكتهي ديگر اين كه اگر اين جمله را افلاطون گفته بود، اكنون صدها شرح فلسفي بر آن نوشته بودند ولي ما ميراث خود را بر تابلويي در موزهاي دورافتاده نگهداري ميكنيم و از هر صد بازديدكننده يكي هم آن را به درستي نميخواند. گنجينههايمان را نيز به باد دادهايم و وقتي ميخواهيم از صلح و حكومت خوب بنويسيم،در ابتداي نوشتهمان نقل قولي از متفكران يونان و مغربزمين ميآوريم و از خودكاوي درماندهايم