احمدينژاد و حاشا كردن
يكشنبه 6 فروردين 1386
شنيدن سخنرانيها و مصاحبههاي احمدينژاد برايم غيرقابل تحمل است؛ محتواي سخنش، نحوهي حرف زدنش، حركات و سكناتش، به تمسخر گرفتنهايش و حاشا كردنهايش و حتي قيافهاش هيچ جذابيتي ندارد. براي همين عمدتا از راويان ميشنوم و يا از مطبوعات ميخوانم. اما پريشب اواخر مصاحبهي او را با كانال دو فرانسه ديدم. در همان چند دقيقه سه ادعا كرد كه به نظرم براي خبرنگاران مطلع فرانسوي نيز عجيب ميآمد
اول، وقتي خبرنگار دربارهي مخالفت دانشجويان با او پرسيد گفت: كي چنين حرفي زده. از 2000 دانشجو، 1900 نفر طرفدار من بودند و 100 نفر مخالف كه در سالن شلوغ ميكردند و اين نشانهي آزادي است. احتمالا احمدينژاد نميداند يا فراموش كرده است كه روز قبل از ورود وي دانشجويان دانشگاه اميركبير معترض حضور وي بودند و از ترس گسترش تظاهرات دانشجويان، پليس ضد شورش جلوي دانشگاه صف كشيده بود و روز سخنراني طرفدارانش را از دانشگاههاي ديگر آوردند و ميخواستند سالن را با آنان پر كنند كه البته به طور كامل موفق نشدند و همان تعداد اندكي كه خود را به مجريان جلسه تحميل كردند، جايگاه احمدينژاد را در دانشگاه و در بين دانشجويان به نمايش گذاشتند. خبرنگاران فرانسوي از موضوع به خوبي اطلاع داشتند و حاشاي او هيچ چيز را عوض نميكند
دوم، وقتي خبرنگار دربارهي شكست حزب او در انتخابات شوراها پرسيدف گفت: من حزبي ندارم كه در انتخابات شركت كرده باشم. خبرنگاران نجابت كردند و در اين موارد با وي وارد چالش نشدند. همه ميدانند كه رايحهي خوش خدمت، حزب اوست(اگر چه به لحاظ رسمي او عضو آن نباشد). ولي پدر زنش بعد از انتخابات گفت كه احمدينژاد با ائتلاف با اصولگرايان(البته اين كلمه را مناسب آنان نميدانم) مخالف بود و معتقد بود كه كانديداهاي حامي او رأي خواهند آورد (تصوير و فهمي كه او از سفرهاي استاني دارد، معادلاتش را به هم ريخته است). اين را خبرنگاران فرانسوي به خوبي ميدانستند و ما نيز و حاشاي او هيچ چيز را تغيير نميدهد
سوم، وقتي خبرنگار دربارهي عدم رعايت شئونات رسمي رياست جمهوري مانند پوشش از طرف او پرسيد، گفت: اين حداقل آزادي است كه پوشش را خودم انتخاب كنم و بعد ادامه داد «اگر لباس آمريكايي بپوشيم همه چيز از دست خواهد رفت، بايد خودمان باشيم». بر چه مبنايي او فكر ميكند كت و شلوار لباس آمريكايي است؟ اگر چنين است، كه البته نيست، آيا فقط كت لباس آمريكايي است و شلواري كه تن او بود نيست؟ مواقعي كه ميپوشد آيا آمريكايي ميشود؟ آيا اين پاسخ براي شنوندهي فرانسوي تعجببرانگيزترين و خندهدارترين پاسخ نخواهد بود؟
در انتهاي مصاحبه به ياد اين شعر حكيم ايران زمين افتادم: نه ترك و نه دهقان و تازي بود/ سخنها به كردار بازي بود
اول، وقتي خبرنگار دربارهي مخالفت دانشجويان با او پرسيد گفت: كي چنين حرفي زده. از 2000 دانشجو، 1900 نفر طرفدار من بودند و 100 نفر مخالف كه در سالن شلوغ ميكردند و اين نشانهي آزادي است. احتمالا احمدينژاد نميداند يا فراموش كرده است كه روز قبل از ورود وي دانشجويان دانشگاه اميركبير معترض حضور وي بودند و از ترس گسترش تظاهرات دانشجويان، پليس ضد شورش جلوي دانشگاه صف كشيده بود و روز سخنراني طرفدارانش را از دانشگاههاي ديگر آوردند و ميخواستند سالن را با آنان پر كنند كه البته به طور كامل موفق نشدند و همان تعداد اندكي كه خود را به مجريان جلسه تحميل كردند، جايگاه احمدينژاد را در دانشگاه و در بين دانشجويان به نمايش گذاشتند. خبرنگاران فرانسوي از موضوع به خوبي اطلاع داشتند و حاشاي او هيچ چيز را عوض نميكند
دوم، وقتي خبرنگار دربارهي شكست حزب او در انتخابات شوراها پرسيدف گفت: من حزبي ندارم كه در انتخابات شركت كرده باشم. خبرنگاران نجابت كردند و در اين موارد با وي وارد چالش نشدند. همه ميدانند كه رايحهي خوش خدمت، حزب اوست(اگر چه به لحاظ رسمي او عضو آن نباشد). ولي پدر زنش بعد از انتخابات گفت كه احمدينژاد با ائتلاف با اصولگرايان(البته اين كلمه را مناسب آنان نميدانم) مخالف بود و معتقد بود كه كانديداهاي حامي او رأي خواهند آورد (تصوير و فهمي كه او از سفرهاي استاني دارد، معادلاتش را به هم ريخته است). اين را خبرنگاران فرانسوي به خوبي ميدانستند و ما نيز و حاشاي او هيچ چيز را تغيير نميدهد
سوم، وقتي خبرنگار دربارهي عدم رعايت شئونات رسمي رياست جمهوري مانند پوشش از طرف او پرسيد، گفت: اين حداقل آزادي است كه پوشش را خودم انتخاب كنم و بعد ادامه داد «اگر لباس آمريكايي بپوشيم همه چيز از دست خواهد رفت، بايد خودمان باشيم». بر چه مبنايي او فكر ميكند كت و شلوار لباس آمريكايي است؟ اگر چنين است، كه البته نيست، آيا فقط كت لباس آمريكايي است و شلواري كه تن او بود نيست؟ مواقعي كه ميپوشد آيا آمريكايي ميشود؟ آيا اين پاسخ براي شنوندهي فرانسوي تعجببرانگيزترين و خندهدارترين پاسخ نخواهد بود؟
در انتهاي مصاحبه به ياد اين شعر حكيم ايران زمين افتادم: نه ترك و نه دهقان و تازي بود/ سخنها به كردار بازي بود