آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Tuesday, February 28, 2006

طرح روسيه تداوم طرح پطر كبير

سه‌شنبه 9 اسفند 1384
توافق اوليه براي تداوم مذاكره در مورد پيشنهاد روسيه به عمل آمد. ولي روس‌ها در مورد ايران همان سياستي را پيش گرفته‌اند كه اجدادشان از دوره‌ي پطر كبير دنبال مي‌كردند و به وصيت او چشم دوخته‌اند؛ از حمله به ايران و جداكردن بخش‌هايي از ايران تا پيشنهاد براي جدا كردن فعاليت هسته‌اي ايران از داخل خاك‌مان. هر دو يك روند است. ماهيتش كم و بيش يكي است. براي همين است كه معتقدم اين پيشنهاد وجهه‌اي استعماري هم دارد و براي اين كه از حرف غني‌سازي پايين نياييم در حال افتادن به اين دام هستيم. هر چند معتقدم روسيه اين طرح خود را بدون ارتباط با نظرش در مورد توقف كامل فعاليت هسته‌اي ايران پيش مي‌برد. در اين باره، فقط به دنبال منافع خود است و در شوراي حكام و شوراي امنيت بيشتر طرف اروپا و آمريكا را مي‌گيرد. اصلا اين دو را به هم ربط نمي‌دهد. همين كه كرنيكو را به ايران فرستادند حكايت از همين موضوع دارد. كرنيكو در مورد غني‌سازي در داخل خاك ايران خيلي مبهم گفت اگر ايران تضمين بدهد مشكل حل مي‌شود و ما مي‌دانيم كه آنان در حال حاضر و با توجه دسته‌گل‌هايي به آب داده ايم، تضمين را فقط توقف كامل مي‌دانند. براي همين به نظر مي‌رسد بايد از دام روسيه كه طرحش براي ما هيچ ندارد به جز وابستگي بيشتر، دور شد.
بهترين راه حل آن است كه ما خود داوطلبانه فعاليت‌هاي هسته‌اي خود را متوقف كنيم و طي آن براي افزايش توان اقتصادي‌مان و دور شدن از وابستگي به درآمد نفت كه موجب شكل‌گيري دولت‌هاي رانتي مي‌شود، رهايي يابيم و بيش از آن كه بر هيزينه‌هاي ملي‌مان بيافزاييم كه ماشاءالله در اين شش هفت ماه به حد اعلاي خود در اين چند سال رسيده است، نرخ رشد اقتصادي خود را افزايش دهيم، و فضاي شكل‌گيري نهادهاي مدني ماندگار را فراهم آوريم و بر حقوق شهروندي (نه آزادي‌هاي مشروع به معناي شرعي آن گونه كه شرع قشري‌مسلكان مي‌‌گويد)‌ پاي فشاريم و بر حقوق اشاره شده در قانون اساسي پاي‌بند باشيم و روابط خارجي‌مان را اصلاح كنيم. در فضايي كه انديشمندان آزادانه بيانديشند، فرآيندهاي سياسي بدون مداخله‌ي كانون‌هاي قدرت و اراده‌ها‌ي فارغ از مسؤوليت و در فضايي سالم و آزاد شكل گيرد، فساد اقتصادي مسلط بر نظام اقتصادي‌مان كنترل شود و رانت‌هاي اقتصادي اختصاص يافته به كانون‌هاي قدرت و حلقه‌هاي نزديك به ‌آن‌ها كه اكنون بخش قابل توجهي از اقتصاد را در چنبر خود دارند، مهار شود، و دولتي با دغدغه‌هاي ملي شكل گيرد نه دغدغه‌هاي صرفا ايدئولوژيك و قدرت‌هاي خارجي را نسبت به خود حريص و جري نكنيم و به قول مرحوم مدرس سياست بزكوهي در پيش گيريم و در مجموع به شكل‌گيري فرآيندهاي دموكراتيك تأكيد كنيم، آن گاه با دغدغه و فشارهاي خارجي بسيار كمتر و آرامش داخلي بيشتري مي‌توان به خيلي از امور پرداخت؛ از جمله فعاليت‌هاي هسته‌اي. در آن هنگام قطعا دهان قدرتمداران جهاني نيزچنين وحشيانه باز نخواهد ماند

Wednesday, February 22, 2006

فرهنگ عمومی ذیل دین

چهارشنبه 3 اسفند 1384
همان طور که می دانید از فرهنگ تعاریف بسیار زیادی داده اند. آن قدر زیاد که می توان یک ترم درباره اش درس داد. اما به هر صورت یک اجماعی وجود دارد که فرهنگ را اعم از دین می گیرند. یعنی دین بخشی از فرهنگ محسوب می شود. بر همین مبنا نیز فرهنگ عمومی منقسم می شود به اجزای بسیاری که دین یک جزء آن است. یونسکو نیز چنین کرده است و بر مبنای آن چارچوبه ها و فرآیندهای جمع آوری اطلاعات فرهنگی را تنظیم کرده است که بسیاری از کشورها به آن پایبند هستند. نکته این جاست که شورای عالی انقلاب فرهنگی ما وقتی اسناد یونسکو در این باره را ترجمه کرد یک دفعه دچار مشکل شد. چرا که این شورا همه چیز را از زاویه ی عینک ایدئولوژیک خود می بیند. برای همین از نگاه آنان فرهنگ دینی اعم است و بالاتر از همه چیز. بر همین مبنا آنان فرهنگ عمومی را ذیل دین تعریف کرده اند. حالا این که در فرهنگ عمومی خرده فرهنگ های بزهکاری وجود دارد به من ربطی ندارد. این که بتوانیم از خرده فرهنگ معتادان و فواحش و غیره یاد کنیم و ذیل دین قرارش دهیم به من ربطی ندارد. مشکلی است که آقایان درست کرده اند و فرهنگ عمومی را ذیل دین تعریف می کند. آنان فکر می کنند با این کار به فرهنگ دینی تعالی بخشیده اند. در صورتی که نسبت فرهنگ عمومی به فرهنگ دینی عموم و خصوص مطلق است. و هر رفتار و ارزش و نگرشی که در فرهنگ عمومی وجود داشته باشد، از فرهنگ دینی ناشی نشده است و می تواند به آن ارتباطی هم نداشته باشد

Sunday, February 19, 2006

عقل انتحاري

يك شنبه 30 بهمن 1384
رسول جعفريان را احتمالا مي‌شناسيد. او اكنون مسؤول كتابخانه‌ي تخصصي ايران و اسلام در شهر قم است. جعفريان در مصاحبه با صادق صبا كه از راديو بي بي سي امروز صبح پخش شد درباره‌ي سياست هسته‌اي جمهوري اسلامي گفت كه اين بهترين سياست است و ما اگر ببينيم غربي‌ها به خواسته‌هامان هيچ توجهي ندارند بايد همين روال را ادامه دهيم و در مقابل آنان مقاومت كنيم و اصلا فرمان را درآوريم و ماشين را بكوبيم توي سينه‌ي طرف. وقتي صبا پرسيد فكر نمي‌كنيد ماشين غربي‌ها قوي‌تر باشد و در اين تصادف شما (يا ماشين شما) از بين برويد؟ گفت ما چيزي در اين كشور داريم كه عزت است و ما براي عزتمان هر كاري مي‌كنيم و الان در بهترين موقعيت هستيم. اين فهواي سخنان جعفريان بود كه رسانه‌ي جمهوري اسلامي نيز هر از گاهي با او مصاحبه‌ مي‌كند و تحليل‌هاي نسبتا بي‌چفت و بست تاريخي‌اش را به خورد مردم مي‌دهد. اما نكته‌ اين جاست كه اگر عقلي كه او در مواجهه با غرب دارد بر بقيه هم مسلط باشد، نه از تاك نشاني ماند نه از تاك‌نشان. و به نظر هم چنين مي‌آيد. البته عزت و مصلحت و حكمت آقايان چنين حكم مي‌كند، خيلي هم به عقل نيازي ندارند تا با محور قرار دادن آن در اين سه محور در مورد پرونده‌ي هسته‌اي عاقلانه بيانديشند. عصه اين است كه در اين ماجرا از تاك نشاني نماند، تاك‌نشان را بي‌خيال

Saturday, February 18, 2006

بروز نزاع تاريخي فقه‌برستان با باطنيان

شنبه 29 بهمن 1384
پنج‌شنبه در انجمن حكمت و فلسفه‌ي ايران بزرگداشت افلاطون و سهروردي بود كه همزمان در يونان و با حضور سخنرانان ديگري برگزار مي‌شد. در اين بزرگداشت سفير يونان‏، آقاي خاتمي، دكتر داوري، دكتر ديناني، دكتر دادبه و دكتر اعواني سخنراني كردند. يكي از موضوع‌هايي كه مورد توجه قرار گرفت و در پيام خاتمي و سخنراني دكتر ديناني بيشتر وضوح داشت اين بود كه سهروردي شهيد جهل قشري‌مسلكان بود. آناني كه از دين به فقاهت چسبيده بودند و حكم بر بطلان فهم فلسفي و عرفاني مي‌دادند. موضوع‌هاي ديگري نيز طرح شد مخصوصا در سخنراني سفير يونان كه ديگرسخنرانان با اشاره به آن سخنان خود را آغاز مي‌كردند كه اگر فرصتي شد خواهم نوشت. اما همين موضوع قشري‌مسلكان و ظاهرپرستان ديني و نزاعشان با اهل فلسفه و طريقت، همچنان موضوع روز باقي‌مانده است. در مورد اهل طريقت مي‌توان به نزاع فقه‌پرستان با طريقت نعت‌اللهي اشاره كرد. پيروان اين فرقه كه شيعه‌ي دوازده امامي هستند و متشرع‌ترين فرقه‌ي دروايش محسوب مي‌شوند، در قم مورد هجوم رسمي و غيررسمي قرار گرفتند و حسينيه‌شان تخريب شد. برخي از فقها تاب تحمل حضور آنان را در قم نداشتند و اعوان و انصار خود را براي به تعطيل كشاندن حسينيه گسيل داشتند. و چه جالب از نام مردم براي تقابل با آنان سوء استفاده مي‌شود. يادم مي‌آيد وقتي سلطان حسين تابنده كه قطب اين سلسله بود‏، سال‌ها پيش درگذشت و من نيز در مراسم بزرگداشتش به همراه دوستان شركت كرده بودم، مداحي به پشت تريبون رفت و گفت از سوي آقاي خامنه‌اي آمده است تا درگذشت او را تسليت گويد و موظف شده است از سوي ايشان ناد علي را بخواند و خواند و حاضران جواب دادند. فراموش نمي‌كنم كه امام با احترام خاص از آنان ياد مي‌كرد. هر چند در سخنراني‌هايش مطلبي نگفته است ولي اگر كتاب‌هاي عرفاني ايشان را خوانده باشيد مي‌بينيد كه امام از هر سالك طريق حقي به احترام ياد مي‌كند و حرمتشان را واجب مي‌داند. به نظرم وقتي گفتمان حاكم در عرصه‌ي سياست قشري‌گرايي در فهم دين باشد‏، طبيعي است كه اين طيف از افراد نيز قدرت گيرند و به راحتي عرصه را بر ديدگاه‌هاي ديني ديگر تنگ كنند. آنان چون به قدرت رسيده‌اند چنين مي‌تازند و اين تاختن را به نام مردم تمام مي‌كنند. در صورتي كه مردم ايران سازگارترين مردمان هستند و به راحتي اقوام گوناگون با عقايد ديني گوناگون با يكديگر زندگي كرده‌اند و به ندرت به بهانه‌ي عقايد به يكديگر نزاع داشته‌اند. اگر هم چنين نزاعي را مي‌بينيم عمدتا با تحريك اهل سياست و بخشي از متوليان دين بوده است. اين هم يك گزارش از درگيري

Sunday, February 12, 2006

اعتراض مسلمانان به كاريكاتورها

يك شنبه 23 بهمن 1384
دنياي غرب اين روزها با چالش بزرگي مواجه شده است. اين چالشي است كه جهان اسلام پيش روي او قرار داده است؛ چالش معناي آزادي. اين چالش با انتشار كاريكاتورهاي توهين‌آميز نسبت به رسول گرامي اسلام و با اعتراض به حق و گسترده‌ي مسلمانان شكل گرفت. هر چند چگونگي شكل‌گيري اعتراض‌ها در جوامع اسلامي متفاوت بود ولي تقريبا يك هدف را دنبال مي‌كرد. در عمده‌ي كشورهاي اسلامي اعتراض از متن مردم و گروه‌هاي اسلامي و رسانه‌هاي گروهي خصوصي شروع شد، و در كشور ما اعتراض از گروه‌هاي دولتي و تلاش سياستمداران و رسانه‌‌ي دولتي شكل گرفت. اولين اعتراض از نمازهاي جمعه در چند هفته‌ي قبل آغاز شد. تو گويي اگر دولتيان دست به كار نمي‌شدند، در اين كشور اعتراض به اين زودي شكل نمي‌گرفت. به هر صورت هر چند دير شكل گرفت اما تند و تيز بود؛ تندي كه به آتش زدن سفارت‌خانه‌ي دانمارك نيز انجاميد كه البته عقل متحير مي‌ماند كه بين آن كاريكاتور و سفارت دانمارك و ساكنان آن چه رابطه‌اي وجود دارد؛ هر چند وقتي رفتار جمعي شكل مي‌گيرد، از عقل تهي مي‌شود و عمدتا احساس است كه راه‌بر خواهد بود. شايد تندي‌اش نيز به چگونگي شكل‌گيري‌اش بازگردد
پيش از اين البته در روزنامه‌هاي غربي مطالب مخالف عقايد اسلامي بسيار نوشته مي‌شد. اما چون مقاله بود و يادداشت، يا چندان به آن توجهي نمي‌شد و يا از طريق مقاله و يادداشت نيز به آن پاسخ داده مي‌شد كه شيوه‌اي درست بود. اما اين بار نابخردان به بهانه‌ي آزادي، بيش از يك ميليارد انسان موجود در زمين را به سخره گرفتند. پاسخي كه اين بار مسلمانان دنيا به اين بي‌حرمتي دادند،‌ در خاطره‌ي غربي‌ها خواهد ماند. از يك سو آنان را با چالش معناي آزادي مواجه خواهد كرد و به اين خواهند انديشيد كه آزادي تا كجا معنا دارد و از سوي ديگر به نظر مي‌رسد جزء جزء و بند بند جوامع غربي اين اعتراض خشمگينانه را به خاطر خواهد سپرد و حرمت قلم را حفظ خواهد كرد. نقد اديان به جاي خود مي‌تواند محترم شمرده شود. هر چند در اين نقد بايد از دروغ‌گويي پرهيز كرد و يا با آگاهي به اسرائيليات تمسك نجست كه فريبكاري‌اي بيش نخواهد بود، اما توهين و تمسخر در هر قالبي غيرانساني است
نكته‌اي كه بايد مورد توجه قرار داد اين است كه بخشي از جهان سياسي غرب به همراه خشونت‌طلبان مسلمان چنان چهره‌اي از اسلام در اذهان ساخته‌اند كه چهره‌ي نبي اكرم را در قالب ملاعمر مي‌فهمد. براي همين، اين دو، دو روي يك سكه‌اند و يكديگر را كامل مي‌كنند و هر دو در شكل‌گيري ذهنيت مستتر در پس كاريكاتورها شريك هستند. از اين رو،‌ اعتراض بايد به هر دو باشد. هم به آن كاريكاتوريست نادان و يا عاملي كه چنين مي‌كشد و هم به تروريستي كه به بهانه‌ي عقايد اسلامي ولي در اصل چارچوب بازي قدرت، انسان را ترور مي‌كند. مگر خود ما چنين آدمياني نداريم. سعيد حجاريان يادگاري از ضربه‌ي اين تفكر است

Sunday, February 05, 2006

احمدي‌نژاد گوش مي‌كشد

يك شنبه 16 بهمن 1384
احمدي‌نژاد در سفر به استان بوشهر در جمع مردم يكي از شهرها وقتي از مردم پرسيد مديرانتان كار نمي‌كنند؟ و پاسخ شنيد نه، كار نمي‌كنند، گويي با دست راستش گوش كسي را در دستانش گرفته، پيچاند و گفت كه چنان گوششان را مي‌كشم كه بيست و چهار ساعته براي مردم كار كنند. دولتش براي خدمتگزاري به مردم آمده و وي نيز نوكر مردم است. پس از اين شعار پوپوليستي حاضران هم شعار دادند: احمدي دوست داريم
قبلا نوشته‌‌ام كه احمدي‌نژاد ركورد اولين‌ها را در كشور شكسته است. او اكنون اولين كسي است كه بعد از انقلابي كه مي‌خواست دست گوش‌كش‌ها را كوتاه كند،‌ به صراحت گفت آمده است تا براي كار كردن افراد،‌ گوش آن‌ها را بكشد. او بعد از انقلابي كه اكنون در آستانه‌ي بيست و هفتيمن سالگردش هستيم و هدفش ايجاد نظامي آزاد و عادلانه بوده است، آمده است تا با گوش كشيدن عدالت را به ارمغان بياورد. نمي‌دانم چرا يك دفعه به ياد رضا خان افتادم. او هم براي نظمي كه به آن مي‌انديشيد، گوش مي‌كشيد و به صراحت هم مي‌گفت. اما احمدي‌نژاد هيبت رضا خان را ندارد
اصلا اين كه گفته مي‌شود مسؤولان كار نمي‌كنند به چه معني است؟ مگر مسؤولان بر حسب برنامه‌هاي سالانه و بودجه‌ي تعريف شده در قالب آن عمل نمي‌كنند؟ اگر عمل نمي‌كنند، بايد بركنار شوند نه اينكه گوششان گرفته شود. اگر عمل مي‌كنند و نتيجه رضايت‌بخش نيست بايد موانع شناسايي شود. شايد بودجه كم باشد، شايد نيروي انساني لازم و كافي نداشته باشند، شايد وقت و انرژي و بودجه صرف بلايا شده، شايد تخصيص مناسب نبوده و هزار شايد ديگر كه جاي بررسي دارد و چندين دستگاه نظارتي چنين وظيفه‌اي دارند. پس چه نيازي به گوش كشيدن داريم و چه نيازي به بيان آن. هر چند براي تغيير مديران نيازي به عملكرد آنان ندارد. مگر در اين شش ماه كه صدر و ذيل مديريت كشور تغيير كرد و بي‌تجربه‌گان بر كرسي‌ها نشستند، علت بركناري همه و همه ناكارآمدي‌شان بود؟ به نظرم احمدي‌نژاد با آگاهي تمام چنين سخن مي‌گويد. او با شعارها و آراي پوپوليستي به اين موقعيت رسيده است و حفظ اين موقعيت بدون اين شعارها امكان ندارد. از سوي ديگر، او منظومه‌ي فكري خود را به زبان مي‌آورد؛ منظومه‌اي كه از نگاه نظاميان وارد شده در قوه‌ي مجريه‌ تأثير بسياري گرفته است

Wednesday, February 01, 2006

روزهای سخت و نفس گیری است

چهارشنبه 12 دی 1384
چه روزهای سختی را می گذرانیم. تمام زندگی و وجودمان التهاب شده است. روزهاست که این گونه‌ایم. چه می گویم سال‌هاست که در التهاب و اضطراب زندگی می کنیم. نه! نه! سالیان سال است. قرن هاست که چنین هستیم و در اضطراب ماندن، زندگی را نه تجربه که از سر گذرانده‌ایم. بی‌عقلی را به آغوش کشیده‌ایم و سرمست از بازی شرع، گام در اضمحلال خود می پوییم. منافع الیگارشیک را منافع ملی می نامیم و با سلطه‌ی بر رسانه‌ها می خواهیم به ذهن جمعی جهت دهیم. جای حق را تغییر داده‌ایم و انرژی و توان ملت را صرف اموری می کنیم که مستکبران بر آن پای می فشرند و ثمرش تسریع انتروپی تمدنی کهن است که برره نیز بی مهابا به سخره‌اش گرفته بود
چگونه است که ما نمی توانیم در آرامش زندگی کنیم. چگونه است که هر روز باید خبری پر از تشویش، زندگی مان را با خود به ناکجا آباد برد؟ چگونه است که این حلقه‌ی منفصله‌ی قدرت به بدنه‌ی جامعه نمی چسبد و در برابر مسوولیت‌هایش پاسخگوی عقل سلیم نیست؟ چگونه است که این حلقه قرن‌هاست حق خود می داند که هر تصمیمی که خواست بگیرد و تاوانش را مردم دهند؟ چگونه است که ... . به این متن هم بنگرید:
سلام روح من