آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Wednesday, July 19, 2006

نسبت دموكراسي و ديكتاتوري

چهارشنبه 28 تير 1385
گرايش به دموكراسي سرنوشت مقدر همه‌ي ما انسان‌هاست و نه فقط در عرصه‌ي سياست،‌ كه در كل حيات فكري و فرهنگي جوامع اجتناب‌ناپذير مي‌نمايد ... اما ... سياليت قابل توجهي كه دموكراسي به حيات سياسي مي‌بخشد، پيدايش ديكتاتوري‌ها را امكان‌پذير مي‌كند. به سخن ديگر، ديكتاتوري فقط يكي از راه‌هايي است كه جامعه‌ي دموكراتيك ممكن است براي حل مشكلات خود در پيش بگيرد. ... همان‌طور كه دموكراسي سياسي گسترده‌تر مي‌شود و گروه‌هاي جديدي به عرصه‌ي سياست پا مي‌گذارند،‌ فعاليت ناشيانه‌ي آن‌ها مي‌تواند به شرايط بحراني و انسداد سياسي بينجامد، يعني شرايطي كه در آن سازوكارهاي تصميم‌گيري سياسي كاملا فلج مي‌شود. در چنين شرايطي مدار فرايند سياسي كوتاه شده و جامعه به دوران ديكتاتوري پا مي‌گذارد. اين خطر دقيقا جوامعي را تهديد مي‌كند كه در آن‌ها دموكراسي سياسي دفعتا به رشد كامل رسيده باشد. ... در مراحل اوليه‌ي مردم‌سالاري‌گرايي فرايند تصميم‌گيري سياسي در اختيار گروه‌هاي نخبه‌اي است كه كم و بيش متحانس‌اند. از آن جا كه مشاركت هنوز همگاني نيست، توده‌ها نمي‌توانند بر سياست‌هاي حكومت تأثير بگذارند و آن‌هايي كه عملا قدرت سياسي را در چنگ داشته‌اند، مي‌دانند كه چه كارهايي واقعا عملي است و معمولا به طرح‌هاي آرمان‌خواهانه متوسل نمي‌شوند. اما آن‌گاه كه مشاركت همگاني مي‌شود، گروه‌هايي كه هيچ شناختي از واقعيات سياسي ندارند يكباره وظايف سياسي بر عهده مي‌گيرند. حاصل كار پيدايش وضعيتي تضادآميز است. اقشار و گروه‌هايي كه تفكر سياسي واقع‌گرا دارند مجبورند با مردمي كه اولين تماس‌هاي خود را با سياست تجربه مي‌كنند به همكاري بپردازند يا بر عكس وارد مبارزه شوند. ... پس مردم‌سالاري‌گرايي يا مردمي‌شدن به معناي از دست رفتن تجانس ميان نخبگان حاكم است. ... هر چند مردمي‌شدن حيات سياسي در آغاز گرايش‌هاي چپ را تقويت مي‌كند، اما اصلا عجيب نيست كه جريان‌هاي محافظه‌كار يا ارتجاعي در يك رقابت آزاد نيروهاي سياسي دست بالا را پيدا كنند ... پيش از آن كه دموكراسي حاصل آيد و در عمل آزموده شود،‌ معمولا چنين فرض مي‌شود كه اين نظام جديد به حاكميت خرد خواهد انجاميد و قدرت سياسي را به مردمي واگذار خواهد كرد كه خردگرا و خردمندند... اما اندك اندك آشكار مي‌شود كه در كنار دموكراسي خِرد، نوع ديگري از دموكراسي كه مي‌توان آن را دموكراسي فشار خواند نيز ظاهر مي‌شود ... دموكراسي آن گونه كه امروز مشاهده مي‌شود، ضرورتا ابزار خردگرايي نيست بلكه به خوبي مي‌تواند همچون اسباب بيان فشارهاي عاطفي لحظه‌اي عمل كند ... دموكراسي رسما فرد را آزاد مي‌كند، اما فرد ممكن است حقي را كه به او داده شده، يعني حق عمل مطابق وجدان خويش را به كناري نهد و به ناشناسي و غرق‌شدن در آن چه توده‌ي مردم مي‌كنند، پناه برد
بخشي از كتاب «دموكراتيك شدن فرهنگ» اثر كارل مانهايم ترجمه‌ي پرويز اجلالي انتشارات نشر ني

Wednesday, July 12, 2006

روزنامه‌نگاران و جشنواره‌ي مطبوعات

چهارشنبه 21 تير ماه 1385
سال 83 پژوهشي براي دفتر مطالعات و توسعه‌ي رسانه‌ها با عنوان «بررسي رفتار و نگرش روزنامه‌نگاران در مورد بخش مسابقه‌ي جشنواره‌ي مطبوعات» انجام دادم. براي انجام آن با تعدادي از روزنامه‌نگاران راست و چپ و رؤساي وقت انجمن صنفي و انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان گفت و گو كردم و پس از تدوين چارچوبي مفهومي و تهيه‌ي پرسشنامه از تمام روزنامه نگاران نشريه‌هاي موجود در تهران نمونه‌گيري كردم و نتايجش را در گزارشي شرح دادم. در همان سال خلاصه‌اي از آن در برخي روزنامه‌ها به چاپ رسيد. در زمستان سال پيش از كارفرما خواست مقاله‌اي علمي از آن تهيه كنم تا در نشريه‌ي رسانه به چاپ رسد. مقاله تهيه و پذيرفته شد ولي در شماره شصت و سه‌ي فصلنامه‌ي رسانه به چاپ نرسيد
همان موقع حدس بر اين بود كه امسال جشنواره برگزار نخواهد شد و توليت انجمن صنفي لغو خواهد شد؛ چرا كه در آن مقاله تصريح شده بود از ميان گزينه‌هاي موجود، از ديدگاه بيشتر روزنامه‌نگاران برگزاري مسابقه توسط انجمن ارجحيت دارد. به عبارتي ديگر در اين زمينه انجمن اولويت اول را دارد. اما با تغيير دولت و تفاوت نگرش آنان با هيأت مديره‌ي كنوني انجمن مشخص بود كه عدم چاپ اين مقاله توجيه سياسي دارد. به هر صورت مقاله در سايت دفتر مطالعات و توسعه‌ي رسانه‌ها گذارده شد

Monday, July 10, 2006

عشق، شيادي يا عوام‌فريبي؟

دوشنبه 19 تير ماه 1385
خبري اين گونه به ايميلم رسيد. البته چون مربوط به آرشيو است نتوانستم لينك آن را بگذارم. به هر حال خبر خواندني است:ا
ايرنا:معاون اماكن متبركه آستان قدس رضوي گفت: بيش از 50 هزار نفر از مشتاقان و ارادتمندان حضرت امام رضا در ايام تعطيلات نورزي از راه دور با تلفن به ساحت آنحضرت سلام و عرض ادب كردند. سيد احمد علوي مؤذن به خبرنگار ايرنا افزود: ارادتمندان به حضرت ثامن‌الائمه از نقاط مختلف داخل و خارج از كشور با گرفتن شماره تلفن‌هاي حرم مطهر رضوي از راه دور با آن امام همام ارتباط برقرار مي‌كنند. وي اعلام كرد: مركز مخابرات حرم مطهر تلفن‌هاي مشتاقان را به بيت خدام و يا فراشان كه در نزديكي روضه منوره حضرت رضا واقع است،‌ متصل و سپس خادم گوشي تلفن را به سوي ضريح مطهر گرفته و تماس گيرنده از راه دور به حضرت رضا سلام و عرض ادب مي‌كند. علوي گفت: طي پارسال يك ميليون و 23 هزار و 269 نفر مشتاق از راه دور با برقراري تماس تلفني با حرم مطهر رضوي به حضرت ثامن الحجج سلام كردند

Wednesday, July 05, 2006

يك منازعه: جامعه‌شناسي، امر سياسي و امر اجتماعي

چهارشنبه 14 تيرماه 1385
مدتي پيش دكتر گودرزي در زاويه‌ي ديد، مطلبي با عنوان ترديد در تحليل‌هاي جامعه‌شناسانه نوشت كه به نقد تحليل‌هاي مربوط به تحولات اجتماعي وسياسي ايران در دوران اصلاحات و انتخابات آخر مربوط مي‌شود. ايشان به سه دليل كه اشاراتي به‌جا است، اين تحليل‌ها را ناقص بيان كرده‌اند
پس از آن دكتر سراج‌زاده پاسخي نگاشتند كه با عنوان جامعه‌شناسي و سياست در همان وبلاگ آمد و تحليل‌هايي را كه به موضوع تاخر فرهنگی یا ناهمزمانی تغییرات اجتماعی و سیاسی و نیز توانایی و یا ناتوانی بازیگران سیاسی در رقم زدن رویدادهای سیاسی توجه نکردند ناتوان دانستند و تأكيد كردند كه درهمان هنگام تحليل‌هاي ديگري نيز بود كه از قوت لازم برخوردار بوده است
نفر سوم دكتر كاشي بود كه به داوري اين دو ديدگاه نشست و با عنوان منطق مستقل امر سياسي نظرات خود را نگاشت. ايشان البته همه چيز را از بيخ منكر شدند و با اشاره به استقلال امر سياسي نتيجه گرفتند كه استیلای جامعه شناسی بر فهم امر سیاسی سبب شده بود كه همه راه خطا بروند
من نظرم را البته در كامنتي براي دكتر كاشي نوشته‌ام كه در اين جا نيز به آن اشاره مي‌كنم. اول آن كه موضع دكتر گودرزي و سراج‌زاده را نقد دروني يافتم و بيشتر در دفاع از جامعه‌شناسي ولي موضع دكتر كاشي نقدي از بيرون و در رد جامعه‌شناسي. دوم دكتر كاشي بين امر اجتماعي و امر جامعه‌شناسي رابطه‌ي تساوي و بين امر سياسي و امر جامعه‌شناسي رابطه‌ي تباين ديده است. اين نگاه به لحاظ منطقي ايراد دارد.چرا كه رابطه‌ي جامعه‌شناسي با امور اجتماعي و سياسي، رابطه‌ي عموم و خصوص مطلق است. يعني جامعه‌شناسي اعم از امور اجتماعي و سياسي و فرهنگي است. براي همين توان تحليل اين امور را دارد. امر سياسي هر قدر هم كه مستقل باشد،‌ در تور جامعه‌شناسي گير مي‌كند و جامعه‌شناسي اين توان را دارد كه آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. دكتر كاشي از نقد دكتر گودرزي براي خود مصادره به مطلوب كرده است و ناتواني جامعه‌شناختي اصلاح‌طلبان را در نقد و فهم شرايط موجود،‌ به ناتواني جامعه‌شناسي در نقد و فهم آن شرايط تعميم داده‌اند؛ تعميمي كه در نوشته‌ي دكتر گودرزي نيست. من تحليل مه‌زود را مي‌پذيرم كه نگاه دكتر كاشي تاحدودي محافظه‌كارانه شده است
نكته‌ي ديگر اين كه در تحليل ماجراي انتخابات نمي‌توانم از فعال شدن نخبگان نظامي و تأثير سازماندهي نيمه‌نظامي آنان در فضاي شكل‌گرفته و هدايت آراي توده چشم‌پوشي كنيم، همان كه مانهايم نيز به آن اشاراتي دارد و در مطلب بعد خواهم نوشت

Sunday, July 02, 2006

به ياد جهانبگلو


يك شنبه 11 تير ماه 1385
دكتر جهانبگلو همچنان در زندان است و هيچ خبري از او نداريم. يعني نمي‌گذارند خبري درز پيدا ‌كند. اين هم شيوه‌ي قضايي جمهوري اسلامي است
روزنامه‌ي اعتماد ملي گفت و گوي او را با دالايي لاماي چهاردهم، رهبر معنوي تبتي‌ها به چاپ رسانده است. اين مصاحبه را به ياد اين انسان فرهيخته و دوست‌داشتني، دكتر رامين جهانبگلو بخوانيم
به اميد آزاداي‌اش