ماجراي غضنفر
جمعه 6 آبان 1384
ميگويند: وقتي تيم ملي ايران با تيم ملي آرژانتين مسابقه داشت، تصميم گرفته شد كه چند نفر از تيم ايران مراقب مارادونا باشند تا تيم ايران نبازد. اما جو، غضنفر را كه براي اولين بار وارد تيم ملي شده بود، گرفت و چهار پنج گل آبدار به تيم خودي يعني تيم ايران زد. يكي اون وسط داد زد، بابا مارادونا را ول كنيد، غضنفر را بچسبيد. هر چند ديگه كار از كار گذشته بود و تيم ايران باخته بود. قضيهي اين چند ماه ما نيز شده مثل ماجراي غضنفر. ظاهرا بايد مبارزه با استكبار جهانخوار و صهيونيسم جهاني را رها كنيم و خودمان را بچسبيم كه همهاش داريم به خودمان گل ميزنيم و اوقات مناسبي را براي تخمه شكستن صهيونيستها فراهم ميكنيم. جدا امريكاييها و صهيونيستها چه چيزي بهتر از موضعگيري اخيرآقاي احمدينژاد ميخواستند! اين براي اولين بار است كه يك مقام رسمي ما چنين موضع تندي ميگيرد.ديشب براي ماست مالي كردن قضيه تلويزيون با يكي از اعضاي كابينه كه يادم نيست كه بود مصاحبه كرد ولي تا خواست بگويد ما به لحاظ قانوني و شرعي اسرائيل را قبول نداريم، مصاحبهاش را قطع كردند. خودشان هم فهميدهاند چه گندي زده شده است. مطمئن باشيد آنها از اين موضوع به راحتي نميگذرند و آن را به ماجراي هستهاي هم ربط ميدهند و آنجا به ما سختتر خواهند گرفت. هزينهاي بيشتر از جيب ملت. آنهم به خاطر حرفي كه با وجود عقل سليم ميتوانست به زبان نيايد. به قول بزرگان دين، مؤمن بايد زيرك باشد نه احمق