آينده‌ي آبي

از درد و غم رفته و آينده چه گويم ـ انديشه‌ي مستقبلم از حال برآورد. صائب تبريزي

Sunday, November 26, 2006

آفرين بر فيفا

يكشنبه 6 آذر 1385
خبر داريد كه فيفا فوتبال ايران را از حضور در عرصه‌ي بين‌المللي منع كرده است. اين خبر خوبي بود كه هفته را با آن آغاز كرديم. فوتبال ايران هر چند از نظر فيفا به لحاظ مقررات داراي اشكالات عمده‌اي است كه مهمترين آن امكان دخالت رسمي حكومت در تصميم‌گيري‌هاي آن است، اما به جهت اين كه عملا تصميم‌گيري‌ها عمدتا توسط اهالي فوتبال گرفته‌ مي‌شد، و مخصوصا در سال‌هاي اخير دولت در آن دخالت نمي‌كرد، فعاليت فوتبال ايران پذيرفته شده بود و مشكل عملي از ديدگاه آنان وجود نداشت. اما از آن جا كه اقتدارگرايان تلاش مي‌كنند تا دم خود را تا آن جا كه مي‌توانند دراز كنند، عرصه‌ي فوتبال را نيز كه از نظر فيفا بايد خارج از دخالت‌هاي حاكمان سياسي از هر سه قوه باشد،‌ درنورديدند و دخالت‌هاي مستقيم خود را اعمال كردند. مانند اخراج دادكان كه پيشتر براي سمتش انتخاب شده بود نه انتصاب. و موارد ديگر كه حتما اطلاع داريد
علي‌رغم اين كه اقتدارگرايان بر تصميم به دخالت در امر ورزش اصرار مي‌ورزيدند و به لحاظ ايدئولوژيك نمي‌توانستند از عملكردهاي دخالت‌گرايانه‌ي يكساله‌ي خود اظهار پشيماني و عقب‌نشيني كنند، در مقابل اخطار فيفا مقاومت كردند و معلوم بود اين مقاومت به اين جا نيز خواهد رسيد. حالا هم مردم و هم اقتدارگرايان يكي از ثمرات عيني،‌ اين دخالت‌هاي بي‌رويه را ديده‌اند و بيشتر بايد آن را در آگاهي توده و مردم بازتوليد كرد. اقتدارگرايي همين است و هيچ عرصه‌اي را از دخالت خود دور نمي‌گذارد و خوشبختانه در مورد فوتبال، تصميم‌گيري نهايي به عهده‌ي آن‌ها نبود تا هم چون امور داخلي كه وقتي تصميم خطا مي‌گيرند و بي رويه دخالت مي‌كنند،‌ بتوانند بر فعل خود پاي فشارند و آن را صحيح بنمايانند و آب هم از آب تكان نخورد، ‌اين بار فيفا به اخطار خود عمل كرد و بر دخالت دولت و قوه‌ي قضاييه به امور ورزش مهر ابطال زد. حال يا آقايان بايد بر اين روال خود پيش روند و يا در مقابل فشار فيفا و نيز افكار عمومي كوتاه بيايد. اما چه بپذيرند و چه نپذيرند،‌ اهميت اين تصميم در اين است كه مي‌توان اقتدارگرايي را به بن‌بست رساند. بايد علت اصلي و اساسي حكم نهايي فيفا را در ذهن مردم بازتوليد كرد و آفات اقتدارگرايي را برايشان به نمايش گذارد و به عنوان تمثيلي براي نماياندن اثرات اين اقتدار در ديگر حوزه‌هاي زندگي بهره برد
انتخابات شوراها در پيش است

Sunday, November 05, 2006

بي‌حرمتي حريم خصوصي از كجاست؟

يكشنبه 14 آبان 1385
ماجراي توزيع فيلمي از يك هنرپيشه را شنيده‌ايد و يا خوانده‌ايد. فارغ از اين كه توزيع آن عمل بسيار پستي بوده است و با آبروي فردي بازي شده است، به نظرم توجه به يك نكته ضروري است: اين كه اين عمل در اين جامعه‌ غيرطبيعي نيست
در جامعه‌ي ما از يك سو دخالت در حريم زندگي خصوصي افراد و از سوي ديگر پاي‌مال كردن آبروي افراد باب روز و عادي شده است. و اين هر دو، از رفتار و ايدئولوژي ساختار سياسي‌مان توليد و در لايه‌هاي گوناگون اجتماعي به انحاي مختلف بازتوليد شده است. وقتي ساخت سياسي حريم خصوصي زندگي افراد را حفظ نكند، و از آن براي كوبيدن مخالفان و منتقدان خود سود جويد و هر گاه اراده كند، به اين حريم وارد ‌شود، به ناحق امور نامربوط را مربوط جلوه دهد و حق خود بداند كه تلاش خود را بر بي‌حرمتي و ريختن آبروي افراد متمركز كند، چرا نبايد بيانديشيم كه اين رفتار در جامعه ريشه مي‌دواند و از سوي ديگران نيز به حريم كاملا خصوصي افراد نيز سرايت كند؟ به عنوان مثال مگر برخورد با شركت‌كنندگان در كنفرانس برلين را از ياد برده‌ايم كه همان سيماي اسلامي با نشان دادن آن رقاصه و مرد لخت (آن هم در ماه محرم) كه هيچ ارتباطي با سخنرانان نداشت و سوء استفاده‌ي دشمنان انقلاب بود،‌ با آبروي افراد بازي نكرد. مگر وقتي منتقدان نظام دستگير مي‌شدند،‌ خيلي زود در روزنامه‌هاي اقتدارگرايان و سايت‌هاي خبري‌شان از كارها و اعمال غيراخلاقي عمدتا غيرواقعي افراد نمي‌نوشتند. مگر اين آقايان كه بر پيشاني‌شان لكه‌ي سياه مهر سجده نشسته‌ است،‌ حريم اخلاق را پاس داشته‌اند تا اكنون از جواني كه اخلاقي نياموخته و جامعه‌اي كه در ترديد به سر مي‌برد،‌ بخواهيم كه به حريم خصوصي افراد احترام بگذارند؟ مگر حريمي باقي مانده است؟ آن چه ما از لو رفتن فيلم‌هاي خانوادگي و خصوصي و توزيع وسيع آن در سطح كشور مي‌بينيم، محصول روابط اجتماعي‌اي است كه در اين جامعه شكل گرفته است. الناس علي دين ملوكهم

Wednesday, November 01, 2006

مقاومت مي‌كنيم

چهارشنبه 10 آبان 1385
شنيده مي‌شود تعطيلات غيرمترقبه،‌ با قصد و نيت تثبيت كردن آن در سال‌هاي بعد و كاستن از تعطيلات ملي انجام شده است. چه اين سخن درست باشد و چه نادرست، بايد با تمام توان در مقابل چنين ايده‌هايي مقاومت كرد. ازهم اكنون با هر نوع كاستني از تعطيلات نوروز بايد مخالفت كرد. چرا كه برخورد با آن نه كارشناسانه و عقلاني بلكه ايدئولوژيك است كه البته ممكن است چاشني عقلانيت را نيز به آن بپاشند

سخن‌ها به كردار بازي بود

چهارشنبه 10 آبان 1385
ديروز خواندم كه سخنگوي خوش‌تيپ هيأت دولت در پاسخ به اعتراض‌هايي كه در باره‌ي تعطيلات بعد از عيد فطر شده بود،‌ گفته است: ذائقه‌ي مردم را از شيريني تعطيلات تلخ نكنيد. با اين جمله به ياد حكيم بزرگ ايران زمين، فردوسي افتادم كه گفته است: در همين مرز و بوم نژادي پديد مي‌آيد كه سخنش به كردار بازي است. ببينم كجاي اين سخن،‌ بازي‌اي بيش نيست
اول/ وقتي گفته مي‌شود مردم مقصود چيست؟ آيا از مردم، تمام مردم ايران قلمداد مي‌شوند و يا بخش كوچكي را مد نظر مي‌گيرند و به كل تعميم مي‌دهند؟ به نظرم در اين جمله نوعي سوء استفاده از مردم نهفته است. چرا كه بخش قابل توجهي از مردم تعطيل نبودند تا شيريني‌اي برايشان همراه باشد. مردم ما اكثر داراي مشاغل غير دولتي هستند و تقريبا تمام مراكز غير دولتي در آن دو روز فعال بودند. اين تعطيلات فقط شامل كارمندان دولت شد كه البته بايد ديد آيا به ذائقه‌ي آنان نيز شيرين آمده يا خير؟
دوم / وقتي مي‌گوييم شيريني بايد ديد مقصود چيست؟ آيا وقتي چهارشنبه صبح تمام عابربانك‌ها خالي از پول بودند و بسياري حتي براي گذران روزمره‌ي تعطيلات غيرمترقبه پولي و آهي در بساط نداشتند،‌ شيرين گذرانده‌اند؟ در اهواز مردم تعدادي از عابر بانك‌ها را تخريب كردند به طوري كه استاندار چند بانك را موظف به ارائه‌ي خدمات به مردم كرد؛ عمل‌هاي جراحي بسياري از بيمارستان‌ها كه از چندين ماه قبل نوبت گرفته شده بود، ‌انجام نشد. برخي براي اين درمان خود از شهرستان به تهران آمده بودند؛ برخي از درمانگاه‌ها كه پيش‌بيني تعطيلات را نداشتند، براي ارائه‌ي خدمات در سه روز تعطيل دارو نداشتند و با مشكلات بسياري و روابط با بيمارستان‌ها توانسته بودند به حداقلي از نيازمندي‌هاي خود دست يابند؛ حساب‌هاي مالي بسياري كه بايستي در روزهاي چهارشنبه و پنج‌شنبه انجام مي‌شد با سه روز تأخير مواجه شد. شما خود وضعيت بانك‌ها را در روز شنبه ديديد؛ كارمندان رده‌هاي پاييني و مياني كه دولت ارزشي! سنگ آنان را به سينه مي‌زدند، يا وقت را به بطالت گذراندند و يا به شغل دوم خود رسيدند؛ واقعا وقتي گفته مي‌شود شيريني مقصود چيست؟
سوم/ ذائقه‌ي مردم با رونق زندگي شيرين مي‌شود. حالا اگر كاري كنيم كه در سطح ملي از اين رونق كاسته شود، مي‌توان از شيريني ياد كرد؟ اگر پول استخراج و صادرات نفت را در نظر نياوريم، كه در هر تعطيلاتي كار خود را كرده و جيب دولت را پر مي‌كند، خوابيدن ديگر بخش‌هاي توليد در همان دو روز چه ضربه‌اي به اقتصاد كشور مي‌زند؟ البته وقتي جيب از پول نفت پر باشد، گور پدر بقيه‌ي اقتصاد. حالا سهم صنعت مي‌خواهد از 5/2 درصد پايين بيايد يا نه، غمي نيست!ا از سوي ديگر مشكل بنزين اين روزها به سختي گريبان ما را گرفته است. در همين دو روز، ميليون‌ها ليتربنزين وارداتي دود شد و به هوا رفت، كه مي‌توانست نرود؛ ارتباط بازرگاني و مالي كشور با تمام كشورها مختل شد، فقط طي يازده روز توانستيم در يك روز آن هم چند ساعت اين ارتباط را داشته باشيم؛ باز هم گور پدر آن‌هايي كه مي‌خواهند ارتباط داشته باشند، ما پول نفت را در جيب داريم و كاممان شيرين . پس ببينيد، ذائقه‌ي آقايان شيرين بوده كه آن را به مردم ايران تعميم مي‌دهند. مگر همسر همين سخنگوي خوش‌تيپ در نقد خاتمي بارها از كلمه‌ي مردم و ملت استفاده نكرده است. آن‌ها خودشان را دائرمدار ملت ايران مي‌بينند و سخنانشان بازي‌اي بيش نيست